از تورنتو تا تهران – ۱
یاداشت هایی پیرامون فستیوال های فیلم!
پویان طباطبائی، تورنتو.
هنوز هوا روشن نشده که صدای غارغار کلاغ ها زودتر از زنگ ساعت یادم میآورد که صبح فرا رسیده و وقت بیداری است. کمی جا بجا میشوم و تلاش میکنم تا شاید چند دقیقه ای بیشتر در تختخواب بمانم. صدای جاروی رفتگر محله، نتی به نتهای طبیعت اضافه میکند و حالا این لالایی هارمونیک میرود تا من را دوباره به دنیای جادویی خواب و خیال ببرد. آن پرده نقره ای بزرگی که در ان قهرمان تمام داستانها خودم هستم و فارغ از تمام قوانین دست و پا گیر جهان، میتوانم در لحظه هزاران سال ، هزاران کیلومتر جا به جا بشوم و هر لحظه به شکلی دربیایم و قصه را پیش ببرم. هنوز تماما در لذت چنین جادویی بی بدیلی غرق نشده ام ، که صدای زنگ ساعت، مانند پتکی بر سرم مینشیند، دقیقا مثل پایان بد یک فیلم. از زنگ ساعت اتاق تا زنگ شروع مدرسه را در گیجی میگذرانم و مهر ماه (سپتامبر) برایم نوستالزیک ترین ماه سال میشود.
بعد از این همه سال، هنوز هم با رسیدن مهرماه، همان حال و هوای شروع اتفاقی جدید به سراغم میاید. چند روزی زودتر، دفترهایم را آماده میکنم، خودکارهایم را انتخاب و کیف کوچکی آماده. هنوز هم همان حس دودلی اشتیاق و ترس به سراغم میاید. حالا اما سال جدید و کلاس جدید با شروع جشنواره بین المللی فیلم تورنتو آغاز میشود.
زنگ اول
دست ها برای که به صدا در میایند؟
ان سالها جشواره فیلم مونترال در کانادا یکی از مهمترین جشنواره ها بود و به واسطه فرانسه زبان بودن و اروپایی بودن شهر، حال و هوا و رویکرد جشنواره، شبیه به جشنواره های بزرگ اروپا بود. اما در یک دهه گذشته، دولت کانادا با نیم نگاهی به اسکار و سینمای صنعتی امریکا، جریان کمک های مالیش را از جشنواره فیلم مونترال به جشنواره فیلم تورنتو تغییر داد تا جایی که در کمتر از ۵ سال ، جشنواره مونترال کاملا بی رونق شد، اما جشنواره فیلم تورنتو به یکی از مهمترین جشنواره های فیلم دنیا تبدیل گردید.
لیست فیلم های مورد توجه قرار گرفته و برنده شده در تورنتو با اسامی برندگان اسکار آنقدر نزدیک شد که گروهی از سینماگران و منتقدان، این جشنواره را به نوعی آغازگر رقابت اسکار شناختند . خلاصه هر ساله حضور کمپانی های بزرگ فیلم سازی و پخش برای خرید فیلم های جدید، حضور سلبریتی و چهره های مشهور جهانی درکنار اجراهای موسیقی زنده، فرش قرمز و … برای ۱۰ روز تورنتو را دستخوش تغییراتی اساسی میکند.
شاید سخت ترین بخش، انتخاب دیدن کدام فیلم از بین ۳۰۰ فیلم انتخاب شده هر سال است. هر چقدر هم که حوصله داشته باشی و توان دیدن فیلم، بازهم نمیشود بیش از ۳۰ یا ۴۰ فیلم را انتخاب کرد. جشنواره تیف امسال با اولین اکران جهانی نسخه جدید “هفت دلاور” شروع شد و با فیلم “آستانه هفده سالگی” به پایان رسید. تنها جایزه جشنواره امسال (جایزه مردمی) هم به فیلم “لالا لند” به کارگردانی دیمن شزل رسید که مانند فیلم موفق قبلیش “شلاق” درباره موسیقی است.
پس از یک ماراتن ۱۰ روزه ، مهمترین فیلم برایم “ادراک” آخرین اثر آندره ویدا، فیلم ساز شهیر لهستانی بود که در جشنواره شاهد اولین اکران جهانی فیلم بودیم. داستان تلخ استاد نقاشی و کتاب جدیدش درباب هنر است که در ان سخنان استالین در مورد هنر را نقد کرده است. حالا با ورود روس ها و تغییر در بدنه قدرت، تلاش میشود تا نام این استاد از تمام موزه ها، فضاهای آموزشی و هنری حذف شود. در یک کلام، فیلم داستان مبارزه یک هنرمند واقعی در برابر حذف شدن است. در کنار داستان امروزی فیلم که در تمامی کشورهای نیمه پیشرفته و عقب مانده ملموس و قابل درک است، تصویر برداری و بازی خیره کننده (بوگوسلاو لیندا – Boguslaw Linda) نشان میدهد که آندره ویدا در نهمین دهه زندگیش هم همچنان خلاق و تیزبین قدم برداشته است.
در کنار فیلم ادراک و با فاصله میتوانم از فیلم های “من، دنیل بلیک” کاری از کن لوچ انگلیسی، “منچستر کنار دریا“ فیلمی درام به کارگردانی کنت لونرگان، “سیرنوادا” به کارگردانی کریسیتی پویو فیلمساز رومانیایی، “نرودا“ فیلمی در سبک زندگینامهای به کارگردانی پابلو لارائین، مستند “آتش در دریا” به کارگردانی جانفرانکو رزی کارگردان ایتالیایی،”فرانتز” فیلمی سیاه و سفید از فرانسیس ازون، و “بانویی از کاتوی” فیلمی از میرا نیر، کارگردان هندی-آمریکایی و محصول دیزنی نام برد.