تیتر گزارش می دهد: از چند ماه قبل در گوشه و کنار فیس بوک، تبلیغاتی از نمایش «پرهای آتشین» به چشم می خورد، از نقل قول های بهرام بیضایی گرفته تا گفتگو با خالق اثر و همه و همه شما را بیش از پیش مشتاق می کرد تا خود را برای تماشای حماسه ای ملی آماده کنید.
«پرهای آتشین» روایتی متفاوت از قصه داستان تولد زال و دوستی با سیمرغ بود. سفرهای زال و دیدارش با رودابه، عشق و جنگ، عبور از دریاها و جنگلها، مبارزه با اژدها و همراهی شیر پرنده با زال در محضر شاه و آزمون موبدان و دانایان از زال و بالاخره ازدواج آن دو و به دنیا آمدن رستم که با شیوه ای نو به تصویر کشیده شده است. مخاطب این بار قرار نیست مسحور شعری پارسی و حماسی شود، او روبروی پرده نقره ای به تماشای داستانی می نشیند که توسط دکتر احمد صدری به نثر انگلیسی درآمده و گاه طنزی هم در محاورات قهرمانان داستان به آن اضافه شده است، از جمله ملاقات ایتالیایی ها با زال و هدیه دادن «اسپاگتی» به او ! هر چند یکی از دلایل اقبال شاهنامه علاوه بر داستان های حماسی و روایت از خودگذشتگی های پهلوانان ایرانی است، اما آنچه بیش از آن شاهنامه را نزد ایرانیان محترم کرده، پاسداری از زبان فارسی است که در اجرای «پرهای آتشین» به انگلیسی، بیشتر توجه و تمرکز بر روی داستان است و نه زبان.
اما آنچه این نمایش از سایر تولیداتی از این دست متمایز می کند، موسیقی سحرانگیز و تلفیق عروسک بازی با بازی هنرپیشه های ماسک به صورت و جابجایی های به موقع منبع نور است که همگی به صورت زنده و پشت پرده اجرا می شوند. بازیگران این نمایش هر یک ماسکی بزرگ به صورت داشتند و در پشت پرده نمایش بازی میکردند که تماشگران سایه آنها را در طرف دیگر پرده ببینند. بخشیهایی از پشت صحنه مانند تصاویر طبیعت و دریا هم به شکل انیمیشن از قبل ساخته شده بود که در طول نمایش به روی پرده انداخته میشد و به نمایش تنوع و رنگ بیشتر میبخشید. رحمانیان برای استفاده از این تکنیک، از «لری رید» و گروه «شادو لایت» کمک گرفته است.
هر چند این شیوه نوین اجرای بی شک تماشاگر ایرانی و غیرایرانی را به وجد می آورد. اما آنچه در این مجموعه تحسین برانگیز، ناموزون می نماید، نه استفاده از موسیقی بومی جنوب، بلکه انتخاب آهنگی است که ترانه ای در خور شاهنامه ندارد و البته که این را می توان به حساب شوخ طبعی کارگردان اثر گذاشت.
نمایش سایه بازی «پرهای آتشین» با بهره گیری از بازی هشت هنرپیشه و صد و بیست صحنه پویانمایی شده و نقاشی های متحرک با ایجاد سایه ها در نماهای دور و نزدیک بر روی پرده سینما اجرا شد. بنا به معرفی پیش از نمایش سعی کارگردان بر این بود که صحنه ها و ماسکهای هنرپیشه تمامی برگرفته از طرح های فرهنگی ایرانی باشد، برای مثال عروسک اژدها در نمایش مورد بحث برگرفته از اژدهای مینیاتور شاهنامه شاه عباسی است.
پس از پایان نمایش، گروه سایه گردانان و حمید رحمانیان روی صحنه آمدند و با تشویق جانانه تماشاچیان روبهرو شدند. رحمانیان افراد گروه را که با همان لباسها و ماسکهای جالب روی صحنه بهردیف ایستاده بودند، معرفی کرد و سپس پشت پرده رفت و همزمان دوربین کارکنان و وسایلی که با آنها، نمایش اجرا شده بود، نشان داد. رحمانیان توضیحاتی را در مورد اجرا بیان کرد.
* سايه بازي يا Shadow Play هزاران سال پيش در چين و هند آغاز شده و قديمي ترين شكل نمايش عروسكي در جهان است. در چين سايه بازي اغلب داستان هاي فولكلوريك و افسانه هاي گذشتگان را بازگو مي كند. در اندونزي بخشي از فرهنگ سنتي است. نمايشنامه ها برگرفته از دو حماسه مذهبي هستند و جدال هميشگي خير و شر را به تصوير مي كشند.