نگاهی به Gay Parade تورنتو – 2014
هلیا قاضی میرسعید
کانادا
***
نطق های بلند و جملات قصار بسیاری اندر باب احترام به همنوعان، پذیرش افراد و افکارشان، تواضع و فروتنی در مقابل سلیقه دیگران و… گوش و ذهن ما را پر کرده است. بزرگان هم در این باره کم افاضات نفرمودند. ما هم به عنوان وارثان خلف و گاه ناخلف، بسته به میل و ذائقه، تنها آنچه را پسندیدیم و بر وفق مراد بود، برگزیدیم و زیر بیرقش سینه ها زدیم.
حالا بماند که این قوانین نوشته و نانوشته از پایه درست بوده یا غلط، به درد زمان خودش می خورده یا تاریخ انقضایش به سر آمده است. گاهی تفکر جایز نیست، دربست باید بله قربانی گفت و سر تعظیم به روح تاریخ و درگذشتگانش فرود آورد و راه رفته شان را ادامه داد.
پس از این همه روده درازی، قصد، مقدمه چینی برای نقل قصه جشن بزرگ همجنسگرایان، در تورنتو است. جشنی که هر سال 29 ماه ژوئن در بیشتر کشورهای دنیا برگزار می شود.
حالا چرا 29 ژوئن؟ ماجرا به سال 1969 میلادی در نیویورک برمی گردد. آن زمان که روابط همجنسگرایان در هیچ کجا آزاد نبود و تنها محل اجتماع آنان چند بار و رستوران بود که آنها هم از گزند یورش گاه و بی گاه پلیس در امان نبودند. بار «استونوال این» یکی از مکانهای شناخته شده برای همجنسگرایان بود که در دهکده «گرینویچ نیویورک» قرار داشت. ۲۸ ژوئن ۱۹۶۹ گزارشی به دست پلیس رسید که این بار بدون مجوز اقدام به فروش نوشیدنیهای الکلی کرده است. بر همین اساس 9 مامور پلیس وارد بار شدند و پرسنل آنجا را به جرم فروش نوشیدنی بدون مجوز بازداشت کردند. این رفتار با اعتراض برخی از همجنسگرایان داخل بار همراه و منجر به دستگیری آنها شد.
آن شب و پس این اتفاق، شاهدان داخل بار و مردم خیابان، عقبنشینی نکردند و علاوه بر هو هو کردن پلیس، به سوی آنها بطری و زباله پرتاب کردند. پلیس که انتظار چنین رفتاری را نداشت، درخواست نیروی کمکی کرد و در بار پناه گرفت. جمعیت معترضین بیش از 300 نفر بود که سعی داشتند به داخل بار نفوذ کنند. زمانی که نیروهای کمکی رسیدند بار آتش گرفته بود. آنها نخست آتش را خاموش و سپس جمعیت را پراکنده کردند.
این اعتراضات 5 روز ادامه داشت. اگرچه پیش از شورش «استونوال این» اعتراضهای دیگری توسط گروههای همجنسگرا صورت گرفته بود، اما همجنسگرایان این بار برای نخستین بار در پشتیبانی از هدفی مشترک ایستادگی کردند. اتحادی که باعث شد واقعه «استونوال این» خیلی زود به نماد مقاومت در برابر تبعیضهای سیاسی و اجتماعی تبدیل شود.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۰ نخستین رژه دگرباشان جنسی در لسآنجلس، شیکاگو و نیویورک به منظور بزرگداشت سالگرد شورش «استونوال این» برگزار شد. از آن پس هر ساله در اغلب کشورها، رژههای همجنسگرایان در پایان ماه ژوئن برگزار میشود.
حالا در تورنتو هم روز 29 ژوئن، مراسمی با نام GAY PRIDE به مدت یک هفته برپا می شود که شامل بخش های گوناگونی است. در این یک هفته در خیابان CHURCH همجنسگرایان و هوادارانشان به شادی و پایکوبی می پردازند و در آخرین روز این شادمانی را با انجام رژه ای با دیگران قسمت می کنند. به همین منظور چندین و چند کیلومتر از خیابان یانگ، بلندترین خیابان جهان – Yonge Street – را می بندند و به این مراسم اختصاص می دهند
Gay Pride تورنتو، همه ساله با بالا بردن پرچم شش رنگ رنگین کمان در مقابل ساختمان شهرداری برگزار می شود. امسال یکی از حمل کنندگان این پرچم Gilbert Baker بود، کسی که 36 سال پیش به پیشنهاد Harvey Bernard Milk پرچم را طراحی کرد.
Gilbert Baker در سال ۱۹۷۸ پرچم رنگین کمانی را برای جشن آزادی همجنسگرایان طراحی کرد. در بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ یک رنگ از بالای پرچم حذف شد. در بالای پرچم رنگ قرمز برای مردان و در پایین آن رنگ بنفش برای زنان است به این معنی که همجنسگرایان مرد و همجنسگرایان زن در تمام دنیا هستند. در نمونه اصلی ۸ رنگ وجود داشت و به ترتیب رنگها از بالا به این صورت بود. صورتی به عنوان نماد فعالیت جنسی، قرمز به عنوان نماد زندگی، نارنجی به عنوان نماد سلامتی، زرد به عنوان نماد روشنایی، سبز به عنوان نماد طبیعت و یا طبیعی بودن، فیروزهای به عنوان نماد هنر، نیلی به عنوان نماد توازن و بنفش نمادی از روح بود.
پیش از برافراشته شدن پرچم، مناجات یک Queer بومی کانادایی – به نمایندگی از صاحبان اولیه کانادا– به همراه رقص ویژه بومیان با لباس های سنتی، به اجرا درآمد. همچنین Kathleen Wynne نخست وزیر استان انتاریو که خودش همجنسگراست، به همراه همسرش Jane Rounthwaite در این مراسم شرکت کرد.
در دیگر روزهای هفته سخنرانی ها و همچنین کنفرانس حقوق بشر پراید بین المللی در دانشگاه تورنتو برای علاقمندان و اهالی رسانه برگزار شد. از جمله چهره های شناخته شده ایرانی که در این سمینارها سخنرانی کرد، ژیان قمیشی، مجری برنامه پربیننده Q در رادیو CBC بود.
از دیگر برنامه های رسمی GAY PRIDE در سه روز آخر هفته، راهپیمایی ترنس ها، Dyke March (راهپیمایی لزبین ها) در آخرین روز، راهپیمایی همگانی روز 29 ژوئن بود. این راهپیمایی ساعت 1 ظهر شروع و تا نیمه های شب ادامه داشت. برنامه ای که حتی باران سیل آسا هم نتوانست آن را متوقف کند. در این رژه، نمایندگانی اغلب کشورها حضور داشتند و پشت سر اولین نفر که پرچم کشورش را به دست داشت، حرکت می کردند. جمعی از ایرانی های همجنسگرا و هوادارنشان هم به چشم می خوردند. چهره های سیاسی و کاندیداهای شهرداری تورنتو هم آمده بودند و پلاکاردهای و بروشورهای تبلیغاتی شان، در بین مردم دست به دست می شد. از رقص Olivia Chow گرفته تا بازی با تفنگ های آبی John Tory و David Soknacki و Sarah Thomson که خودش بین مردم قدم میزد و برچسب های تبلیغاتی اش را به آنها می داد!
هر چند از چند روز پیش در خبرها آمده بود که Rob Ford شهردار فعلی تورنتو که برای ترک اعتیاد به الکل، بستری شده بود، به دفتر کارش در شهرداری برگشته، اما همچون سال گذشته خبری از حضور او نبود. غیبتی که باعث شد امسال اجتماع همجنسگرایان با خیالی آسوده و بی دغدغه پرچم خود را بر بالای ساختمان شهرداری بیاویزند.
هر چند در قرن بیست و یکم به سر می بریم و به مرحله ای از پیشرفت علم پزشکی و تکنولوژی دست یافته ایم تا تحلیل و تفسیر برخی وقایع که تا دیر ناشناخته بودند، برایمان آسانتر شده، اما همچنان عده ای، با همجنسگرایی مخالف هستند و آن را به دور از اخلاق می پندارند. موضوعی که از لحاظ ژنتیکی ثابت شده و رهاورد دنیای امروز نیست و از دیر باز وجود داشته است. از این روست که برخی پیروان مسیحیت در این رژه با کشیش کلیسای خود حضور پیدا کرده بودند و پلاکاردهایی با خود داشتند که روی آن نوشته بود: از اینکه نسبت به شما پیش داوری داشتیم، متاسفیم.*
اینکه حضور این دسته افراد را در کنار خودمان به راحتی بپذیریم، اتفاق ساده ای نیست که انتظار داشته باشیم یک شبه در باور افراد پدید آید. همانطور که سیاهپوستان قرن ها به بردگی کشیده شدند، سرخپوستانی که قتل عام شدند و یا یهودیانی که به کوره های آشوویتس سپرده شدند، زمان می برد تا نگاه تبعیض آلوده را ذهن و چشممان دور کنیم. هر چند امروز در نکوهش آن رفتارها، کتاب ها نوشته شده، سخنرانی ها شده، فیلم ها ساخته شده، اما واقعیت این است که هنوز در بسیاری جوامع، آنها همچنان در اقلیت به سر می برند. اما اقلیتی که اگر یکپارچه شوند، گاه قدرت انجام تغییرات بزرگی را هم دارند.
شاید کلیشه ای ترین جمله ای که در این لحظه می توان گفت، یادی از شعر سهراب سپهری باشد که می گوید: چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
عبارتی که اگرچه در کلام ساده به نظر می آید، اما در عمل بس دشوار است.
* We Are Sorry To Prejudge You