کریستوفر نولان: روانشناس هویت ها
به مناسبت تولد پدیده جدید کارگردانی سینمای آمریکا
«و سرانجام این تکنولوژی بود که بلای جان ما شد.»
«دنیای قشنگ نو: آلدوس لئونارد هاکسلی»
«کریستوفر نولان» یکی از نوابغ کارگردانی سینمای حال حاضرجهان است که با نگاهی کوتاه به پیشینه و کارنامه کاری اش این موضوع بیش از پیش برای علاقمندان به سینما روشن می شود.
در طی 12 سال کارگردانی آثار متفاوت، اکنون «نولان» برجایگاهی تکیه زده است که بی اغراق آرزوی بسیاری از کارگردانان مطرح دنیاست.
او همیشه سبک خاصی را برای کارگردانی فیلم هایش انتخاب می کند و اکثر اوقات می توان نشانه گذاری های خاصی را در فیلم هایش یافت. او با تیز هوشی و درایتی مثال زدنی و ابداع روش های نو در داستان سرایی، آثاری را خلق می کند که هرکدام به نوبه خود جهان بینی و شخصیت پردازی ویژه ای را در معرض نمایش قرار می دهد.
اکثر آثار نولان حال و هوای نوعی فانتزی تماتیک را در ذهن تماشاگران متبادر می کند و البته در کنار آن از اتمسفر زندگی روزمره هم کاملا دور نیستند.
اولین تجربه «کریستوفر نولان» خلق شخصیتی است که با داشتن حرفه خلافش (دزدی) نوعی تفکر فیلسوفانه نیز در ذهن دارد.او از خانه های مردم سرقت می کند و در همان حال سعی می کند که از طریق تجزیه و تحلیل وسایل خانه ها، شخصیت و منش افراد ساکن این خانه ها را نیز مورد واکاوی قرار دهد. در هر خانه ای که او می رود، گویی قطعه گمشده ای از گذشته مبهم خود را در آن می یابد و هر چه جلوتر می رود، موضوع پیچیده تر می شود. در «تعقیب»، شخصیت اصلی فیلم دست به نوعی خودکاوی عمیق می زند تا جایی که این موضوع می رود که به قیمت جانش تمام شود.
شخصیت «لئونارد شلبی» (گای پیرس) درفیلم «یادگاری» که ساختاری غیر خطی دارد نیز کاراکتری چند بعدی است. در این نوع فیلم ها داستان فیلم از آخر به اول روایت می شود. این مدل داستان پردازی که نتیجه فیلم درهمان دقایق اولیه مشخص می شود کار کارگردان را واقعا مشکل می کند، چون در حقیقت کارگردان نقطه اوج داستان را در همان ابتدا روایت می کند. نمونه معروف از این دست آثار فیلم «غیرقابل جبران» ساخته رشک برانگیز «گاسپار نوئه» فیلمساز آرژانتینی است، که قصه آن هم مانند فیلم «یادگاری» درباره تلاش مردی است که در جستجوی پیدا کردن فردی است که به همسرش تجاوز کرده و او را کشته است.
«یادگاری» اولین فیلم «نولان» درهالیوود بود که او را به عنوان فیلمسازی که فرم و داستان گویی را می شناسد، به همگان معرفی کرد و تحسین همه را برانگیخت. فیلم بعدی «نولان» اثر محکم و بی نقصی بود با نقش آفرینی «آل پاچینو». داستان کارآگاهی که در آخرین روزهای کاری خود قبل از بازنشستگی برای انجام آخرین ماموریت عازم آلاسکای سرد و تاریک می شود تا پرونده قتل دختری را بررسی کند، ولی شوربختانه خود دچار حادثه ای می شود و همکار خود را به قتل می رساند.
پیام اخلاقی که این فیلم از ورای حوادث اش برای تماشاگران ارسال می کند، واقعا تاثیرگذار است. فیلم در تمام لحظاتش این موضوع را خاطر نشان می کند که انسان با همه تلاش هایی که می کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که همیشه از انحراف مصون بماند- به عبارتی دیگر راه رستگاری، پرپیچ و خم و صعب العبور است.
و اما «بتمن»:
«کریستوفرنولان» با ساختن سه گانه «بتمن» نشان داد که نگاه متفاوتی به این کمیک استریپ محبوب «مارول» دارد. تریلوژی «شوالیه تاریکی» با بازی «کریستین بیل» یکی از بهترین سه گانه های تاریخ سینما و داستان های «مارول» شد و قسمت آخر این سه گانه: «شوالیه تاریکی بر می خیزد» مورد توجه هر دو گروه تماشاگران و منتقدین قرار گرفت.
«بتمن» کریستوفرنولان، بتمن تلخ و خشنی است، از طرفی «گاتهام سیتی» شهری که همیشه نیویورک را تداعی می کند- شهری مملو از تباهی، فساد و نیروهای اهریمنی است که حتی یک لحظه هم از طرح نقشه های شیطانی باز نمی نشینند. بتمنی که «نولان» برای تماشاگران تصویر می کند برخلاف بتمن های قبلی به هیچ وجه کارتونی و فانتزی نیست، بلکه فضای جامعه «گاتهام سیتی» بقدری درهم و برهم و سرشار از پلیدی است که همه در انتظار یک منجی قدرتمند و عادل هستند. (حضور یک منجی در فیلم های هالیوود در دهه های اخیر نمود بسیاری پیدا کرده است: سه گانه ماتریکس، بتمن، کاپیتان آمریکا و…) آنها منتظرند تا بالاخره روزی برسد و کسی بیاید تا آنها را از ورطه سقوط و از چنگال ظلم برهاند.
شخصیتی که بتمن «نولان» از خود به نمایش می گذارد، یک قهرمان کاملا ملموس و بدون قدرت های فوق طبیعی است. این نکته نقطه قوت شخصیت پردازی بتمن نولان است. او قهرمانی را به تماشاچی معرفی می کند که مانند خود آنهاست، درد را احساس می کند و بعضی اوقات هم شکست خورده و نقش زمین می شود. او ابر قهرمان نیست هرچند که می تواند به عنوان سمبلی از یک اسطوره عدالت خواه عرض اندام کند و برای از بین بردن ظلم و پلیدی که همه جای شهر را گرفته جانش را هم فدا کند.
در بتمن «نولان» یک شخصیت منفی استثنایی حضور دارد که پا به پای «بتمن» در همه مراحل با او می جنگد و او را به شدت می آزارد. بله…جوکر…اما چرا شخصیت جوکری که نولان ساخته و پرداخته تا بدین حد در بین کاراکترهای منفی سینما محبوبیت دارد و در اکثر نظرسنجی ها در بین 10 شخصیت برتر منفی تاریخ سینما قرار گرفته است؟
به نظر می رسد پاسخ این پرسش در نگاه شخصیت «جوکر» به دنیای متمدن امروز و مردمانی است که به ظاهر صلح طلب و آرام هستند نهفته است. “عدالت” کلید گفتمان جوکر با بتمن است. «جوکر» معتقد است که همه انسان ها حتی بهترین و بی آلایش ترین آنان وقتی در موقعیت های خاص و خطرناک قرار بگیرند آنوقت چهره واقعی و خشن خود را نشان خواهند داد. «جوکر» معشوقه «بتمن» را از بین می برد تا اسطوره شهر گاتهام را به ورطه هیولا شدن نزدیک کند.
با نگاهی به دیگر آثار نولان چون «حیثیت» و «نطفه گذری» می توان تا حدودی به جهان بینی موجود در فیلم های او رسید – شاید بدبینی و ترس از آینده تاریک بشر یکی از نشانه هایی باشد که «نولان» همیشه قصد دارد که فیلم هایش آن ها را نمایش دهد.
نگاه بدبینانه «نولان» به آینده بشر تکنولوژی زده همانقدرتلخ و تاریک است که نگاه «جیمز کامرون» در «ترمیناتور» و «آواتار». به نظر می رسد که «نولان» قصد دارد این هشدار را بطور جدی عیان کند که نسل کنونی انسان، تا گلو در تکنولوژی و زندگی ماشینی که با دست خود ساخته گرفتار شده و رویاهای ساختن آرمان شهرهای بزرگ که همیشه در ذهن داشته در واقعیت درحال تبدیل شدن به پادمان شهرهایی خشن و سرشار از پلیدی است.
Christopher Jonathan James Nolan (/ˈnoʊlən/; born 30 July 1970) is a British-American film director, screenwriter, and producer. He created several of the most successful films of the early 21st century, and his eight films have grossed over $3.5 billion worldwide.
Having made his directorial debut with Following (1998), he gained considerable attention for his second feature, Memento (2000). The acclaim of these independent films afforded Nolan the opportunity to make the big-budget thriller Insomnia (2002), and the more offbeat production The Prestige (2006); both were well-received critically and commercially. He found further popular and critical success with The Dark Knight trilogy (2005–2012) and Inception (2010). He is currently working on the science-fiction film Interstellar (2014). He runs the London-based production company Syncopy Inc. with his wife Emma Thomas.