بازگشت به نقطه صفر
اسفهبد و پایان یک رویا
بهداد اسفهبد ، کارمند سابق غول های فناوری ، فیسبوک و گوگل این روزها به نقطه صفر بازگشته است. از زمان کنار گذاشتن شغل خود در فیسبوک و گذراندن چالش هایی در زندگی شخصی اش، مانند مبارزه با بیماری دو قطبی نوع دوم و از هم پاشیدن ازدواجش ، بهداد دیگر چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. چنین شرایطی او را در موقعیتی ویژه قرار داده که با شهامت کامل , خود را در برابر افکار عمومی قرار بدهد و دست به افشاگری زده و باب گفتگوی جدیدی را باز کند. تصور کنید سالانه 1.5 میلیون دلار حقوق می گیرید و تمام تجملات جهان در اختیار شما قرار دارد و به دلیل ایجاد امکان استفاده از زبان های فارسی و عربی در فضای وب و اندروید, شهرتی جهانی و احترامی خاص در سراسر جهان بدست آورده اید.
دستاوردهای آقای اسفهبد خیلی زود آغاز شد. او فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف در ایران است که این خود به تنهایی یک موفقیت بزرگ برای عموم قشر تحصیل کرده به حساب می اید. در کنار آن, اسفهبد برنده مدال های نقره و طلای المپیاد بین المللی انفورماتیک است. متأسفانه، سرنوشت او در 7 ژانویه 2020 هنگامی که برای تعطیلات دو هفته ای به وطن خود ایران رفته بود, برای همیشه تغییر کرد. ورود اسفهبد به ایران همزمان با حمله ایران به پایگاه های نظامی آمریكا در تلافی ترور قاسم سلیمانی و شلیك به هواپیمای 752 در روز بعد بود.
در 15 ژانویه 2020، آقای اسفهبد توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستگیر و به مدت 7 روز مورد بازجویی قرار گرفت. وی بعداً در مورد دوران بازداشت خود و چگونگی امضای توافق نامه با سپاه در مورد همکاری برای جاسوسی برای آنها از افراد مورد علاقه شان در خارج از ایران افشاگری کرد. اسفهبد توافق نامه را امضا کرد و توانست به واسطه آن سالم از ایران فرار کند. اما در نتیجه این تجربه دردآور و احساس درماندگی حاصل از آن ، به بدترین کابوس خود ، یعنی افسردگی شدید دچار شد که زخمی عمیق تر در او ایجاد کرد و علائم بیماری دو قطبی نوع دوم, در او ظاهر شد.
علاوه بر آن، شریک زندگی او از تلاش مداوم دولت ایران برای دسترسی و گفتگو با آقای اسفهبد به شدت ترسیده بود و در نتیجه ازدواج او نیز پایان یافت. با شرایط روحی نامناسب، بهداد دیگر نمی توانست کار کند و مجبور شد از فیسبوک مرخصی استحقاقی بگیرد تا زمانی که بتواند اولویت های خود را تعیین کرده و درمورد اقدامات بعدیش تصمیم بگیرد.
متأسفانه ، آنچه موجب توجه دولت ایران به آقای اسفهبد و به نوعی عامل اصلی دستگیری او شد, تنها ارتباطات بسیار ساده و پیش پا افتاده او با فعالان سیاسی ایرانی در خارج از کشور بود. پیش از این, اسفهبد هیچگاه در مسائل سیاسی یک صدشکن و پیشرو نبود. او تنها می خواست با دادن مشاوره و استفاده از مهارت ها و تحصیلات خود به ایرانیان کمک کند تا از سد سانسور سختگیرانه اینترنت توسط دولت ایران که از زمان خیزش های اخیر در اواخر سال 2019 بیشتر شده بود، عبور کنند.
این داستان از آنجایی غم انگیز و غیر منتظره است که در زمانی اتفاق میافتد که به خاطر شرایط بحرانی اپیدمیک بیماری کویید ۱۹, دنیا به سرعت در پشت درهای بسته در حال تغییر است و رسانه های بزرگ جهان کمتر به مسائل حقوق بشری توجه نشان میدهند. متاسفانه زندگی فردی انسانها, مانند زندگی بهداد اسفهبد که نمونه ای موفق از مسیری پرتلاش برای بدست آوردن رفاه, آسایش و جایگاه مهم علمی بوده و در پایان بخاطر انتخاب یک تعطیلات در زمان اشتباه و مکان اشتباه به نابودی کشیده شده است, اهمیت چندانی برای واکاوی عمیقتر ندارند و در نهایت ما شاهد سقوط زندگی او از بالاترین نقطه موفقیت به کناره گیری از استعدادها و آرزوهایش هستیم.
پس از تمام این بالا و پایین ها, آقای اسفهبد در مورد بی عدالتی سیاسی در ایران، اقدامات پیشگیرانه مسافرتی برای افراد
دو تابعیتی جهت سفر به ایران، و همچنین در مورد اهمیت سلامت روان و جسمش در شرایط موجود, فعالانه به گفتگو پرداخته است. در این راه, او اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در مورد اتفاقاتی که زندگی او را زیر و رو کرده است را به کار اصلی خود تبدیل کرده و امید دارد که از این طریق, الهام بخش و حامی دیگران باشد.