در جستجوی خطهای گمشده
گفت و گو با کاوه عاشوری نیا در باب بازیابی خطوط کهن ایرانی
مینا رحیمی – تورنتو | کاوه عاشوری نیا، طراح گرافیک و استاد دانشگاه OCAD تورنتو پروژه ای را درزمینه طراحی حروف و تایپوگرافی یکی از خطوط باستانی مورد استفاده در فلات ایران در آتلیه ملی تحقیقات تایپوگرافی فرانسه آغاز کرده است. عاشوری نیا درباره ماهیت تاپیوگرافی، شروع این پروژه، مسیری که تاکنون طی کرده و آینده ای که برای آن متصور است با نشریه تیتر به گفتگو پرداخته است.
– از تحصیل و تدریس در دانشگاه OCAD بگویید ؟!
قبل از مهاجرت به کانادا، چند سالی تحصیل و کار در زمینه طراحی گرافیک داشتم. پس از مهاجرت، برای درک تفاوت سیستم آموزشی و فرهنگی کانادا و ایران، تحصیلاتم رو در دانشگاه OCAD پی گرفتم و در رشته Inclusive Design به اتمام رساندم. همزمان با دوران مهاجرت، تمرکز و علاقهام به مقوله تایپوگرافی بیشتر شد و به صورت جدی روی آن تمرکز کردم و موضوع پژوهشم در دوره کارشناسیارشد هم “گراماتولوژی فارسی” در پلتفرم دیجیتال بود.
بعد از اتمام تحصیل هم شروع به تدریس در OCAD و رشته گرافیک دیزاین و به تازگی هم Inclusive Design شدم.
– تعریف و کاربرد تایپوگرافی چیست و چه اهمیتی دارد؟
تایپوگرافی مجموعهای از روشها و شیوههای پرداخت و چیدمان حروف هستند که ما بر اساس نوع و کارکرد متن برای نیازهای مختلف استفاده میکنیم تا به زبان بصری مورد نیاز برسیم. معمولا ما تاریخ تایپوگرافی را با ظهور حروف متحرک که بعدها به پدیده چاپ سربی رسید میشناسیم. البته این مقوله هم مثل بیشتر پدیدهها یک تاریخ خطی و یک روز مشخص شروع ندارد. تایپوگرافی با خوشنویسی یا کالیگرافی متفاوت است. تفاوت عمده تایپوگرافی و خوشنویسی این است که در تایپوگرافی یک وسیله میانجی مورد نیاز است، مانند حروف سربی که واحدهایی هستند که اثرشان را روی کاغذ یا سطحی که میخواهیم روی آن کار کنیم، میگذارند. این مسئله با ورود تکنولوژیهای دیجیتال تغییر کرد، چون ما دیگر یک وسیله فیزیکی نداریم که روی یک سطحی اثر بگذارد. ما یک سری کد داریم که منتج به یک سری حروف می شوند، مانند فونتها، و ما کماکان آن را به عنوان تایپوگرافی در نظر میگیریم.
اهمیت تایپوگرافی هم مثل اهمیت بقیه شاخههای دیزاین و هنر است، اما شاید سر و کار روزانه ما با آن بیشتر باشد. حروف و واژگان واسط و رابط ما با متنهای نوشته شده هستند و همانطور که پیشتر اشاره کردم، چیدمان این واحدها کنار هم همان تایپوگرافی هست. هر چقدر هم که به جلوتر میرویم، سر و کار ما با متن بیشتر میشود. حجم تولید متن، چه یک خط پیامی که ما ارسال میکنیم، چه متنهای طولانیتر، بیشتر میشود و همزمان با ازدیاد جمعیت بشر، درصد افراد باسواد جوامع هم بیشتر میشود. البته ناگفته نماند که کلا قرار هم نیست هر متنی را حاصل کار یک طراح تایپ بدانیم.
اهمیت تایپوگرافی کنار اهمیت خواندن و نوشتن قرار میگیرد. در جوامع مدرن یا نیمه مدرن افراد بدون حداقل توانایی خواندن و نوشتن و حساب و کتاب ساده ریاضی، اگر نخواهیم بگوییم اصلا، به سختی ممکن است به آینده شغلی مورد نظر خود برسند.
– رابطه زبان نوشتارو فرهنگ یک کشور چیست؟
این مسئله کمی پیچیده است، از این نظر که ما وقتی در مورد زبان و نگارش صحبت میکنیم، با چندین عامل سر و کار داریم. از سیستم نگارشی یا سامانه نوشتاری شروع کنیم که شامل خط و قوائد نگارشی میشود. در کنار این تاریخ، ادبیات، فرهنگ و خیلی مسایل دیگه هم قرار میگیرد. درنتیجه ما نمیتوانیم یک عامل مثل خط را به صورت منفرد در نظر بگیریم و بررسی کنیم. اینکه یک زبان از یک یا چند خط استفاده میکند، چند بار سامانه نوشتاری آنها تغییر کرده، آیا خودشان خط را ساختند یا وام گرفتند و خیلی مسائل دیگری هم در این میان وجود دارند. گاهی چند زبان از یک خط استفاده میکنند، و گاهی برعکس، یک زبان از چند خط استفاده میکند.
برای روشنتر شدن مثالی میزنم. زبانهای زیادی در دنیا از حروف لاتین استفاده میکنند. اما رسم الخط یا نظام نوشتاری متفاوتی دارند. در حالی که در زبانهای فرانسوی و انگلیسی و اسپانیایی از پایه حروف یکسانی استفاده میکنند، اما قوائد نگارشی آنها فرق دارد و به شکل متفاوتی نشانهگذاری (مثل نقطه یا علامت سوال) میکنند. تفاوت دیگر خود حروف هستند. در همین زبانها که برای مثال استفاده کردیم، آواها یا واجهای متفاوتی دارند که برای مشخصکردنش از متن از دیاکریتیک استفاده میکنند. البته فکر میکنم بعضی از عبارت نشانههای زیروزبری استفاده میکنند که به نظرم خیلی دقیق نیست چون این نشانهها به صورت ثابت و دائمی به حروف اضافه میشوند. این مساله نشان میدهد که ما میتوانیم یک خط را برای زبانهای مختلف استفاده کنیم و بر اساس نیاز آن زبان، تغییراتی را اعمال کنیم. نمونه مشابه دیگر زبان فارسی است که از خط عربی برای نوشتنش استفاده میکنیم. زبانهای دیگری هم هستند که از خط عربی استفاده میکنند. در نتیجه ما حروف متفاوتی از خط عربی را در زبانهای مختلف مثل فارسی و اردو مشاهده میکنیم.
عوامل زیادی هستند که روی هم تاثیر میگذارند. این را هم اضافه کنم که ما از مثالهای تاریخی و تغییر خطها صحبت نکردیم. اینها همه نشان میدهد که نگارش هم بر جامعه تاثیر می گذارد و هم از جامعه تاثیر می گیرد.
– توضیح مختصری در مورد رشته ای که در حال حاضر در آن تحصیل می کنید بدهید.
دقیقتر این است که بگوییم این پروژه پژوهشی احتمالا طولانی مدت خواهد بود و بخش نخست آن که در قالب تحصیلی بود، به اتمام رسیده است. اما رشتهای که این پروژه از آنجا شروع شد، یک برنامه دو ساله به نام The Missing Scripts (خطهای گمشده) در آتلیه ملی تحقیقات تایپوگرافی فرانسه یا ANRT در نانسی فرانسه است. هدف این رشته کار بر روی خطوطی است که یا کمتر به آنها پرداخته شده و کاربران کمتری دارند و خلاهای تکنیکی و طراحی زیادی در مقابل کاربرانش قرار دارد، یا یکی از خطوط باستانی هستند که امروزه کاربری ندارند، و یا هنوز در به صورت کامل توسط یونیکد (Unicode) پشتیبانی نمیشوند. هر سال در این آتلیه یک یا دو نفر روی این خطوط، زمان و مکان استفاده از آن و موضوعات مرتبط با زبانشناسی و باستانشناسی آن خطوط کار میکنند و تمرکز اصلی پروژهها بر تایپوگرافی و طراحی حروف است.
روال کار معمولا به این شکل است که ابتدا درباره هر خط تحقیقات لازم را انجام میدهیم و بعد طراحی حروف را شروع میکنیم. شاید در نهایت بتوان کمکی به نوشتن طرح پیشنهادی برای اضافه کردن خط به بنیاد یونیکد ارائه کرد. گاهی هم طرحی موجود است اما احتیاج به بازنگری دارد.
البته این بخش آخر معمولا اتفاق نمیافتد چون بیشتر کسانی که درگیر نوشتن این پروپوزالها هستند تجربه و دانش بیشتری در این زمینه دارند.
– منظورتان از Unicode چیست؟!
Unicode به استانداردی میگویند که هدفش کدگذاری حروف (فارغ از ماهیت آنها) سیستمهای نگارشی مختلف است. این کمک میکند که کامپیوترها، موبایلها، پرینترها و دستگاههای مختلف بتوانند متنی را که ما میخواهیم نمایش دهند یا چاپ کنند. تا امروز فقط بخشی از خطهای شناخته شده وارد Unicode شدهاند، مثل خطهای رایج یا بعضی از خطوط باستانی. اما همه خطها و حروف در Unicode نیستند و ما راه زیادی داریم تا آن روز که تمام خطهای شناخته شده را وارد این استاندارد کنیم.
در کنار این مساله، ما زبانها و خطهای در خطر از بین رفتن داریم، مانند زبان جوامع خیلی کوچک یا حتی زبانهای باستانی که افرادی که آنها را میدانند کم هستند. همچنین زبانها و خطهایی داریم که از بین رفته اند. یکی از راههای حفظ و نگهداری این زبانها، نگهداری آثار مکتوب آنهاست که خوب این از طریق خط آنها اتفاق میافتد، البته اگر خطی داشته باشند.
همچنین استفاده از Unicode، علاوه بر امکان نمایش بر روی صفحه نمایش، به ما امکان جستجو را میدهد. مثلا اگر قرار باشد که زبان و خط مربوط به آن را که در Unicode وارد نشده جایی استفاده کنیم، تنها راه آن این است که آن را در نرم افزاری طراحی کرده و به صورت تصویر ذخیره کنیم، بعد آن تصویر را داخل متن استفاده کنیم. بعد مشکلی که اینجا پیش می آید این است که ما نمیتوانیم آن را جستجو کنیم و یا داخل پایگاه دادهای قرار دهیم. مشکل بعدی کیفیت ارائه و همچنین کیفیت طراحی است. این امر برای محققین مشکلات زیادی ایجاد می کند. همچنین نبود یک روش ورودی، یا همان چیزی که ما به عنوان تایپ میشناسیم، برای این خطها را هم نباید فراموش کنیم. محققان زیادی هستند که امروزه بر روی خطوط باستانی کار میکنند و این نیاز در جامعه آکادمیک وجود دارد.
پروژه و خطی که من برای کار در این آتلیه انتخاب کردم «نیا ایلامی»، «آغاز ایلامی» یا Proto-Elamite بود.
– پروژه ای که در مورد خط «نیا ایلامی» انجام میدهید، چیست؟
ما وقتی به تاریخ خط برمیگردیم چیزی که امروز می دانیم این است که خط از میان رودان، فلات ایران و مصر باستان شروع شده است. در مصر خط هیروگلیف را داریم، در میان رودان خط آغازمیخی و در فلات ایران خط آغاز ایلامی. فعلا ما خطی که در فلات ایران استفاده میشده است را به نام «آغازایلامی» میشناسیم که قدمت آن حدود ۵۳۰۰ تا ۴۹۰۰ سال پیش میرسد. الواح خشتی کشف شده در حدود سال ۱۹۰۰ توسط یک تیم فرانسوی در ایران بیشتر در ناحیه غرب و جنوب غربی (حوالی محوطه باستانی شوش) کشف شده است. اما در قسمتهای دیگر ایران هم نمونههایی از این الواح خشتی کشف شدهاند. با توجه به وسعت زیاد محدوده جغرافیایی این اکتشافات و طول زمان استفاده از این خط، به نظر میرسد که زبان های متفاوتی که در فلات ایران وجود داشته، از این خط استفاده میکردهاند. نکته ای که در مورد این خط مهم است این است که همزمان چند سیستم مختلف نگارشی در آن وجود دارد:
- سیستم عددی دهدهی یا بر پایه ۱۰ و دیگری دستگاه بر پایه ۶۰
- واژهنگاشت (Logogram)
- الفبای آوانگاری
بیشترین کاربرد این خط در کارهای حسابداری، انبارگردانی و اداری بوده است. تقریبا امروز حدود ۱۷۰۰ لوح خشتی داریم که بیشتر آنها در دو مرکز نگهداری میشوند، موزه ملی ایران و موزه لوور. این خط هنوز به طور کامل رمزگشایی نشده به همین خاطر نمیتوانیم تمام لوحها را به صورت کامل بخوانیم. یکی از افرادی که در این زمینه فعالیتهای مهمی داشته است، «فرانسوا دسه» François Desset، باستان شناس فرانسوی، است. «دسه» سالها در ایران زندگی کرده، در کاوشهای باستان شناسی شرکت و در دانشگاه تهران نیز تدریس کرده است. من این شانس را داشتم که ایشان را به عنوان استاد مشاور در کنار پروژهام داشتم که بسیار به من در شناخت این خط و تاریخ آن زمان کمک کرد و به عنوان فردی که با پیشینه طراحی وارد این پروژه شده بودم شناخت مسائل باستان شناسی برای من راحتتر شد.
– این خط چگونه این نام را به خود گرفت؟!
نامگذاری این خط مربوط به محوطه کشف آنها در کاوشهای اولیه و همچنین نامی که تمدنهای میانرودان به آن مردمان اطلاق میکردند، مربوط میشود. «فرانسوا دسه» پیشنهاد میکند ما این خط را آغازایرانی بنامیم. خط دیگری در فلات ایران به فاصله چند قرن پس از آغازایرانی ظهور کرد، که علیرغم تفاوتهای زیادی که دارند، اشتراکاتی هم دارند. این خط را «ایلامی خطی -Linear-elamite » مینامند و چند سال پیش آقای دسه و همکارانشان موفق به رمزگشایی آن شدند. جالب اینکه پروژه دیگری هم در آتلیه ملی تحقیقات تایپوگرافی، پیش از شروع پروژه من، برای همین «ایلامی خطی» داشتیم که «سینا فکور» آن را پیش برد.
هنوز ناشناختههای زیادی درباره این خط وجود دارد، و همچنین در طول دورههای مختلف نظریههایی گاه متضاد ارائه شده مثل خوانش این الواح و اینکه آیا باید از بالا به پایین و از چپ به راست خوانده شود یا راست به چپ و بالا به پایین. البته نظر غالب این است که باید از راست به چپ خوانده شن و این هم جهتی بود که من برای بخش طراحیام انتخاب کردم.
– مسیری که شما در این پروژه طی کردید چه بود؟
اولین کاری که بعد از شروع به این پروژه انجام دادم تحقیق درباره تاریخ این خط و مکان استفاده از آن، کاربرد و نحوه استفاده از آن بود. وقتی با حروف باستانی سر و کار داریم که هیچ وقت به مرحله نوشتن بر روی کاغذ یا بستری شبیه آن نرسیده اند، بر خلاف حروفی که با استفاده از قلم یا حروف سربی روی کاغذ به صورت دو بعدی یا تخت نگاشته می شوند، با یک پدیده سهبعدی و حجمدار سر و کار داریم.
این خطوط معمولا با فشار استایلوس یا نیشک بر روی یک سطح نیمه جامد مانند گِل حک و نگاشته شدهاند، که همین باعث حجمدار بودن این خطها بوده. در خط «آغازایرانی» ما ۳ نمونه نیشک داریم، یکی نوکتیز و ۲ شکل استوانهای شکل در ۲ سایز مختلف. همچنین در بعضی موارد یکی از این وسیلهها با فشار بیشتر یا کمتر رو سطح گل فشرده میشد. طراحی یک خط سه بعدی در محیط دو بعدی طراحی حروف دوبعدی رایج، شرایط متفاوتی را میطلبد. این یکی از موضوعاتی بود که من باید روی آن کار می کردم که آیا عمق این نشانهها یا حروف بر روی سطح گل تاثیری روی معنای آن دارد یا نه. برای مواردی که نشان یکسان با عمق متفاوت داریم چه باید کرد، و یا مثلا زمانی که دو نشانه روی هم می افتادند چه راه حل بصری باید پیدا میکرد.
این مرحله، مرحله شناخت و درک پروژه بود. قبل از آغاز طراحی حروف، برای یک بازه زمانی شروع با بازسازی ابزار استفاده شده برای نگارش این الواح و شبیهسازی بعضی از آنها کردم که به درک بهتری از ماهیت و شکل آنها و همینطور محدودیتها و امکانات موجود در پروژه برسم.
در نهایت، مرحله بعد تعریف پروژه و خروجی کار بود. یکی از مزایای این پروژه این بود که آزادی عمل در تعریف پروژه وجود داشت. در نهایت تعریفی که من با کمک اساتید مشاور و بر اساس نیازهای جامعه آکادمیک ارائه دادیم طراحی فرم و حروف و ارائه امروزی آن با حفظ خصوصیات باستانی آن و یافتن یک روش مناسب برای صفحه کلید آن با استفاده از کیبورهای امروزی بود. مسائلی مانند اندازه و ضخامت حروف و محل قرارگیری خط زمینه در مقایسه با سایر خطوط مانند عربی و لاتین باید در طراحی پروژه لحاظ می شد. همچنین تعداد زیاد نشانه ها که بیش از ۱۲۰۰ تاست نیز از چالش های پروژه بود که آیا نیاز به طراحی همه نشانه ها در فاز اولیه وجود دارد یا خیر. در واقع مجموعه عوامل متعددی در طراحی پروژه دخیل بودند تا این پروژه به طرحی قابل ارائه از لحاظ ظاهری و کاربرد باشد.
– چه آینده ای برای این پروژه متصور هستید؟
آینده این پروژه را باید در چند بخش دید.
بخش اول اتمام بخش طراحی اون هست که شامل بقیه نشانههای این خط و بقیه وزنهای لازم برای فونت آن میشود.
بخش بعدی آن ادامه پژوهش درباره این خط و بقیه موارد مرتبط با آن میشود. کماکان مساله روش ورودی و طراحی صفحهکلید و همچنین ورود این خط به Unicode را نباید فراموش کنیم؛ و در نهایت ارئه طراحی نهایی به جامعه مصرفکننده آن و معرفی این پروژه و این خط است. اما کسانی که میتوانند مصرفکننده یا علاقهمند به این پروژه باشن شامل جامعه آکادمیک مرتبط با باستانشناسی و زبانشناسی میشود. خیلی از این افراد با این خط و دوره تاریخی آشنایی دارند، اما دسترسی به فونت و صفحهکلید مناسب کار بر روی آن را راحتتر میکند و در عین حال ظرفیتهای طراحی برای یک پروژه باستانی را درک کنند. گروه بعدی جامعه طراحان هستند که در بسیاری موارد دلیل یا علاقهای به کار با خطوط و پروژههای باستانی ندارند؛ و در نهایت هم شناخت و درک بیشتر تاریخ آن قسمت از زمین ممکن است برای ساکنین فلات ایران جالب باشد.
این پروژه تحقیقاتی کمک کرد که تفاوت محیط آکادمیک فرانسه و کانادا رو بهتر درک کنم. همچنین پروژه خطهای گمشده چقدر میتواند هم برای فضای آکادمیک غیر طراحی مهم باشد و چه کمکی میتواند به این بخش کند.
– همکاری شما با کتاب راه رفتن روی تیغ چطور شکل گرفت؟!
این کتاب و موضوعش محصول دوران همهگیری کرونا بود. با شروع همهگیری، پویان طباطبایی یک پروژه عکاسی تعریف کردند که در شهرها و کشورهای مختلف انجام شد، اما قسمت عمده آن در ایران بود. موضوع این عکسها انسانهای به حاشیه رانده شده بودند، مانند کارگران روزمزد. این افراد درگیری بیشتر و متفاوتتری با بیماری کرونا داشتند. این افراد به دلیل شرایط کاری شان که نمیتوانستند از منزل کار کنند، مواجهه متفاوتی با مسئله کرونا، بیماری و مرگ داشتند. یکی از چالش های پروژه این بود که عکاسان زیادی داشتیم و نحوه کارشان متفاوت بود و ما باید آنها را در یک مجموعه ای قرار میدادیم که خط فکری هر پروژه را حفظ کنیم و در عین حال یک روایت یکپارچه داشته باشیم.
این پروژه خیلی هم طولانی شد، نه به اندازه همه گیری، اما خیلی طولانی، چون در زمان انجام پروژه تغییراتی اتفاق افتاد و یک سری مجموعه اضافه و کم شد. همچنین مسئله چاپ کتاب هم چالش دیگری بود که در نهایت تصمیم گرفتیم کتاب در ایران چاپ شود اما ارسال آن برای دیگر کشورها بار مالی پروژه را افزایش داد. کار اصلی من در پروژه طراحی کتاب بود. اما خوب در انتخاب عکس هم با پویان طباطبایی همفکری می کردم.
– در پایان، پیرامون پروژه ای که با مجله تیتر داشتید هم برای ما توضیحاتی دهید.
چند سال پیش بعد از چند جلسه با پویان طباطبایی قرار بر این شد که نشریه به صورت فایل پی دی اف و نه به صورت سایت منتشر شود. یعنی خاصیت های تعاملی وب سایت را نداشته باشد و بعد از مدتی در فرمت ebook منتشر شود. دلیل اینکار این بود که جدا از سایت، که یک فرمت تعاملی نسبت به مرورگر و صفحه نمایش به مخاطب میده، ما در قالب یک فرمت دیجیتال دیگر، شکل متفاوتی از انتشار تیتر رو امتحان کنیم. پیشنهاد من این بود که از فرمت رایج نشریات که استفاده از یک یا چند عکس بر روی جلد هست فاصله بگیریم و فقط از تایپوگرافی روی جلد استفاده کنیم، که خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت.
– پروژه چطور پیش رفت؟!
برای شروع کار یک یونیفورم ثابت برای صفحات طراحی شد، مانند تعداد و اندازه ستونها. برای شروع، من همان یونیفورم را برای جلد هم استفاده کردم با این ایده که هرچه جلوتر میرویم، از این غالب فاصله بگیریم و طراحی آزادتر باشد. در عین حال یکی دیگر از مواردی که برای این پروژه در نظر گرفتم استفاده فقط از یک فونت بود، برای متن، تایتلها، روی جلد و هر بخشی هم ظرفیتهای استفاده از یک فونت را پیدا کنیم و هم تجربه جالبی برای خودم باشد. این برخلاف بیشتر پروژههاست که معمولا برای تنوع از حداقل ۲ فونت و وزنهای آنها استفاده میشود. میخواستم مجموعه ای طراحی کنم تا نشان دهم که قرار نیست فونت به تنهایی تمام بار تنوع بصری را به دوش بکشد. می توانیم دو اِلِمان ثابت یونیفرم و فونت داشته باشیم ولی باز در این فضا به فرم مورد نظر برسیم.