اتاوااجتماعیاخبارجامعهسیاستصفحه اولکانادا

بازگشت پادشاه

سفر تاریخی چارلز سوم و جان دوباره حاکمیت کانادا

Pooyan Tabatabaei
پویان طباطبایی

پویان طباطبایی, تورنتو | در حالی‌که چارلز سوم برای نخستین‌بار از سال ۱۹۵۷ به‌عنوان پادشاه، سخنرانی سلطنتی را در پارلمان کانادا ایراد می‌کند، کشور در میانه بحران هویتی، سیاسی و فشار خارجی به نقطه‌ای تاریخی رسیده است.

هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم روزی برسد که یک پادشاه بر تخت مجلس سنای کانادا بنشیند و دوباره پارلمان ما را افتتاح کند. در زندگی، لحظاتی هست که سنگینی تاریخ را بر شانه‌ات احساس می‌کنی—لحظاتی که تشریفات با سیاست گره می‌خورند و گذشته، آهسته آهسته وارد حال می‌شود. روز ۲۷ می ۲۰۲۵، چارلز سوم، پادشاه بریتانیا و رئیس کشور کانادا، با قرائت سخنرانی سلطنتی، رسماً پارلمان ۴۵م کانادا را افتتاح خواهد کرد. آخرین بار در سال ۱۹۵۷، ملکه الیزابت این وظیفه را به عهده گرفت و بار دیگر در سال ۱۹۷۷ برای افتتاح پارلمان سی‌ام بازگشت. اما اهمیت این سفر فراتر از آیین و سنن رایج کشور داریست. در واقع لحظه ای کلیدی است برای به دست آوردن یک باور همگانی و تبلور آن چیزی‌ست که کانادا امروز در بُعد سیاسی، فرهنگی و ملی می خواهد باشد.

بازدیدی پر از معنا

پادشاه چارلز و ملکه کامیلا روز ۲۶ می وارد اتاوا می‌شوند؛ این سفر به دعوت نخست‌وزیر جدید، مارک کارنی، انجام می‌شود. این بیستمین سفر چارلز به کانادا است، اما اولین سفر او در مقام پادشاه. دیگر او صرفاً یک میهمان سلطنتی نیست، بلکه نماد سیستم حکومتی ماست؛ سیستمی که با همه انتقادات، هنوز ستون فقرات قانون اساسی کشور را تشکیل می‌دهد.

سفرهای سلطنتی، صرفاً دید و بازدید نیستند. آن‌ها پیام‌های حساب‌شده‌ای از همبستگی و وفاداری هستند. این بار، و به‌ویژه در شرایط کنونی، این پیام بیش از همیشه اهمیت دارد. ما در دوران آرامی به‌سر نمی‌بریم. تنها چند روز پیش، نخست‌وزیر کارنی در دیداری پرتنش با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در کاخ سفید شرکت کرد. ترامپ دوباره از ادغام کانادا به‌عنوان «ایالت پنجاه‌و‌یکم» آمریکا سخن گفت و خواستار «حذف مرزهای مصنوعی» بین دو کشور شد. اما کارنی با قاطعیت پاسخ داد: کانادا فروشی نیست.

مردم کانادا آن صحنه را به‌صورت زنده تماشا کردند. خود من هم در آن لحظه احساس غرور و نگرانی توأمان داشتم. ترامپ، که در دور دوم ریاست‌جمهوری‌اش قرار دارد، آشکارا در پی تغییر نظم اقتصادی جهانی از طریق تعرفه‌ها و فشار اقتصادی است. این اقدامات، مردم کانادا را به واکنش‌هایی مانند تحریم سفر و کالاهای آمریکایی واداشته، اما اضطراب‌ها همچنان پابرجاست. در این شرایط، حضور پادشاه چارلز می‌تواند وزنه‌ای آرام اما مؤثر باشد—نه به‌عنوان سیاستمدار، بلکه به‌عنوان نشانه‌ای از این‌که کانادا تنها نیست.

ملکه الیزابت در اکتبر ۱۹۵۷ هنگام گشایش پارلمان کانادا، در حالی‌ سخنرانی خود را قرائت می‌کند، که شاهزاده فیلیپ با دقت به سخنان او گوش می‌سپارد. CP Photo

یک حرکت نمادین از سوی پادشاه

در سیستم حکومتی ما، سخنرانی سلطنتی معمولاً توسط فرماندار کل—نماینده پادشاه—انجام می‌شود. اما این بار، خودِ پادشاه تصمیم گرفته در این لحظه حساس حضور یابد. این تصمیم، نشانه‌ای نیرومند است از همبستگی با کشوری که در میانه‌ راهی پر فراز و نشیب ایستاده است.

وقتی ملکه الیزابت در سال ۱۹۵۷ این سخنرانی را ایراد کرد، کانادا در دوران بازسازی پس از جنگ جهانی دوم بود. سال‌ها بعد، با قانون اساسی ۱۹۸۲، استقلال کامل سیاسی خود را به‌دست آورد. اما از آن زمان تاکنون، همیشه در حال شکل‌دادن به هویتی مستقل و ویژه بوده‌ایم. سخنرانی چارلز در همان جایگاه، با همان آیین، تنها بازآفرینی گذشته نیست. این تلاشی‌ست برای ایجاد تداوم معنوی در کشوری که اغلب با «چه چیزی نیست» تعریف می‌شود—نه آمریکایی، نه بریتانیایی، بلکه چیزی مستقل و منحصر به‌فرد.

نشانه‌های ظریف، پیام‌های بلند

پیش از این سفر، پادشاه چارلز با حرکاتی ظریف پیام خود را به کانادا منتقل کرده بود. در ماه مارس، شمشیر تشریفاتی را به «خادم عصای سیاه» مجلس سنا اهدا کرد. اندکی بعد، یک درخت افرا قرمز را در محوطه کاخ باکینگهام کاشت. حتی در یک بازدید نظامی، نشان‌های نظامی کانادایی را بر لباس خود نصب کرد. برای کسانی که سلطنت را زیر نظر دارند، این اقدامات ساده نیستند—بلکه پیام‌هایی پر معنا در زمانه‌ای پیچیده‌اند.

در همین حال، در واشنگتن…

درست هم‌زمان با سخنرانی چارلز در اتاوا، دونالد ترامپ در ایالت ویسکانسین گردهمایی انتخاباتی خواهد داشت. انتظار می‌رود در آنجا دوباره بر موضوع «اتحاد اقتصادی» و «حذف مرز» تأکید کند. اما در گوش ما کانادایی‌ها، این سخنان، بوی جاه‌طلبی استعماری می‌دهد—این‌بار از جنوب. و درست به همین دلیل است که حضور پادشاه، معنایی خاص دارد. این حضور، پاسخی آرام اما پرقدرت است به فریادهایی که خواهان ادغام و تسلط هستند.

معنای این سفر برای ما

شکی نیست که بخشی از مردم کانادا نسبت به سلطنت تردید دارند یا حتی آن را منسوخ می‌دانند. و این حق آن‌هاست. ما کشوری هستیم با هویتی رو به جلو و متکی به خود. اما این لحظه—این سخنرانی، این حضور—درباره امپراتوری نیست. درباره پیوستگی‌ست. درباره اطمینان‌بخشی در زمانی‌که سیاست دچار تزلزل است. درباره این است که حتی در جهانِ پرتنش امروز، یک پادشاه می‌تواند نقش نمادین، اما مهمی ایفا کند. وقتی روز ۲۷ می نظاره‌گر سخنرانی پادشاه باشم، تنها یک گزارشگر نخواهم بود. من شاهد پیوندی عاطفی خواهم بود میان گذشته، حال، و آینده کانادا.

زیرا وقتی چارلز سوم در پارلمان کانادا سخن بگوید—همان‌جا که روزی مادرش ایستاد—سخن از تاریخ نخواهد گفت. بلکه از آینده‌ای خواهد گفت که هنوز می‌خواهیم خودمان آن را بنویسیم. و جهانیان، نظاره‌گر ما خواهند بود.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

دکمه بازگشت به بالا