آخرین نعلبکی را در سینی مسی کوچک گذاشتم و شروع کردم به شمردن سینها. سیب، سرکه، سیر، سنجد که هنوز…
بیشتر بخوانید »Gita Khosronia
داستان کوتاه به اتاق خواب رفتم و کیفم را آوردم. شش تا صدی شمردم، گذاشتم کف دستش و…
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه گردنم را کج کردم و یکی از دستهام را از بالای شانهام و آن یکی دستم…
بیشتر بخوانید »