

پویان طباطبایی، تهران | پشت فرمان ماشینم نشسته ام. پدال گاز را بیشتر فشار میدهم و به سرعت در خیابانهای تهران حرکت میکنم. شب شده, پنجره پایین است و نسیم خنکی از میان موهایم و روی صورتم عبور میکند و برای نخستین بار پس از روزها، دوباره زنده بودن را بهوضوح حس میکنم. شهر آرام آرام جان میگیرد و سایههای جنگ را کنار میزند. از دیروز، مردم با احتیاط و امید بیشتری به شهر بازگشتهاند و امروز مغازهها دوباره درهایشان را گشودهاند. محدودیتهای اینترنتی کمکم در حال رفع شدن است و صداها و زندگیها دوباره به هم وصل میشوند. زندگی، اگرچه شکننده، اما مصرانه به پیش میرود.
دوازده روز گذشته دشوار است که در کلمات بگنجد, شاید ترکیبی از ترس، مقاومت و عدم قطعیت. حالا که تمام این روزها را, اینجا در تهران ماندم و هر لحظه جنگ را با تمام وجودم حس کردم و دیدم، میتوانم بگویم که اینک زمان نفس کشیدن است. یک توقفگاه. یک امید شکننده. از زمان اعلام آتشبس که سه روز پیش در روز دوازدهم جنگ اعلام شد، آرامش محتاطانهای بر منطقه حکمفرما شده، اما پسلرزههای جنگ و تنشهای دیپلماتیک هنوز به قوت خود باقی است.
در ساعات منتهی به آغاز آتشبس، شاهد حملات گسترده و سنگینی از سوی اسرائیل بودم که تهران و دیگر نقاط استراتژیک، از جمله تأسیسات نظامی و هستهای حیاتی را هدف قرار داد. در واکنش به این حملات، ایران موشکهایی به سمت اراضی اسرائیل، به ویژه مناطق اطراف بئرالسبع، شلیک کرد که متأسفانه به تلفات غیرنظامیان انجامید. این حملات در دقایق پایانی روند صلح، پیچیدگیهای جدیدی به همراه داشت و با انتقادات گسترده بینالمللی روبهرو شد.

برای همین, دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که نقش کلیدی در میانجیگری آتشبس داشت، بهطور علنی از حملات آخر اسرائیل ابراز خشم کرد. او در توییتی هشدار داد: «اسرائیل. بمبهایتان را رها نکنید. اگر این کار را بکنید، نقض بزرگی خواهد بود. خلبانهایتان را فوراً به خانه بازگردانید!». پس از گفتوگوی مستقیم با بنیامین نتانیاهو، اسرائیل پذیرفت حملات را متوقف کند و مسیر برای اجرای آتشبس هموار شد.
از سوی دیگر، پنج روز پس از بمباران سه نقطه کلیدی از تأسیسات هستهای ایران، همچنان توافقی بر سر میزان دقیق خسارات وارد شده حاصل نشده است و ارزیابیها همچنان متناقض و مبهم باقی ماندهاند. در پی حملات هوایی مشترک اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران، که با استفاده از بمبهای سنگرشکن GBU-57 و موشکهای تاماهاوک انجام شد، تأسیسات نطنز، فردو و مرکز فناوری اصفهان بهشدت هدف قرار گرفتند. مقامات آمریکایی مدعیاند که این حملات خسارات سنگینی به زیرساختهای کلیدی وارد کرده و بخشهایی از برنامه هستهای ایران را چندین سال به عقب راندهاند.
با این حال، گزارش محرمانهای از سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) که با درجه “اطمینان پایین” منتشر شده، نشان میدهد که برخی از تأسیسات زیرزمینی و ذخایر اورانیوم غنیشده بدون آسیب باقی ماندهاند و این حملات احتمالاً تنها چند ماه تأخیر در برنامه ایجاد کردهاند. در مقابل، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، در نشست اخیر ناتو مدعی شد که تأسیسات “کاملاً نابود شدهاند” و ایران “دههها عقب رفته است”؛ ادعایی که با گزارشهای رسمی در تضاد است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز تأیید کرده که بخشی از سانتریفیوژها از کار افتادهاند، اما هنوز درباره میزان آسیب به ذخایر اورانیوم یا سایتهای دفنشده گزارشی دقیق ارائه نشده است. تحلیلگران مستقل، از جمله در مرکز مطالعات استراتژیک ISIS، بر این باورند که اگرچه برخی زیرساختها آسیب دیدهاند، اما تأسیسات کلیدی و منابع حساس همچنان فعالاند. در نتیجه، در حالی که مقامات سیاسی از موفقیت کامل عملیات سخن میگویند، ارزیابیهای فنی و اطلاعاتی حاکی از آن است که آینده برنامه هستهای ایران همچنان نامشخص و وابسته به تحولات میدانی و سیاسی آتی باقی مانده است.

همچنین شورای امنیت سازمان ملل در جلسهای اضطراری و فشرده که همزمان با تشدید بحران منطقهای برگزار شد، قطعنامهای مهم و تاریخی را به تصویب رساند که خواستار آتشبس فوری، کامل و بدون قید و شرط میان طرفهای درگیر بود. علاوه بر این، قطعنامه تأکید داشت که لازم است تمامی طرفها به سرعت به میز مذاکرات دیپلماتیک و سازنده بازگردند تا از بروز درگیریهای بیشتر جلوگیری شود و زمینهساز حل و فصل مسالمتآمیز بحران شوند.
این قطعنامه با حمایت گسترده و تقریباً بیسابقهای از سوی اکثر اعضای شورای امنیت و جامعه جهانی مواجه شد و رهبران کشورهای مختلف، از جمله اعضای دائم شورا، آن را گامی مهم در جهت کاهش تنشها و حفظ امنیت بینالمللی توصیف کردند. کشورهای عضو سازمان ملل، اتحادیه اروپا، ایالات متحده، و قدرتهای منطقهای، از جمله عربستان سعودی و ترکیه، ضمن استقبال از این اقدام، بر لزوم حفظ این آتشبس تأکید کرده و خواستار آغاز سریع مذاکرات صلح و راهحلهای دیپلماتیک پایدار شدند. سازمانهای بینالمللی مانند صلیب سرخ و سازمان ملل متحد نیز اعلام آمادگی کردند تا در زمینه کمکهای بشردوستانه و نظارت بر اجرای آتشبس مشارکت فعال داشته باشند.
با وجود این استقبال جهانی، نگرانیها و تردیدهای جدی درباره امکان عملی شدن آتشبس و ادامهدار بودن آن وجود دارد. عوامل متعددی از جمله عدم اعتماد عمیق میان طرفین، وجود گروههای مسلح غیررسمی، پیچیدگیهای ژئوپولیتیکی منطقه و منافع متعارض بازیگران خارجی، از جمله دلایل اصلی این نگرانیها به شمار میروند. کارشناسان حقوق بینالملل و سیاستمداران تأکید میکنند که برای تضمین حفظ صلح بلندمدت، قطعنامه باید با برنامههای نظارتی قوی، مکانیسمهای پیگیری و سازوکارهای تضمین اجرای آن همراه شود.
علاوه بر این، جامعه بینالملل در تلاش است با همکاری سازمان ملل و کشورهای منطقه، شرایط مساعدی برای گفتوگوهای چندجانبه و حل مسائل ریشهای فراهم آورد، چرا که تنها از طریق راهکارهای دیپلماتیک و احترام به حقوق همه طرفها میتوان به صلح پایدار دست یافت. به همین دلیل، تاکید شده است که موفقیت این قطعنامه نه تنها به تصمیم سیاسی شورای امنیت، بلکه به اراده عملی و همکاری همه بازیگران مرتبط بستگی دارد.

نمیتوان از این نکته چشمپوشی کرد که رئیسجمهور محمد پزشکیان و وزیر امور خارجه عباس عراقچی در مدیریت بحران اخیر نقشی بسیار کلیدی و استراتژیک ایفا کردند. پزشکیان، با توجه به تجربه و سابقه طولانی خود در سیاست داخلی ایران، توانست ضمن مدیریت دقیق چالشهای پیچیده داخلی، بین جناحهای مختلف سیاسی و گروههای تندرو که نسبت به هرگونه آتشبس و مصالحه با طرفهای خارجی مشکوک و بیاعتماد بودند، تعادل ظریفی برقرار کند. وی با دیپلماسی قوی درونمرزی، موفق شد فضای سیاسی کشور را نسبتاً آرام نگه دارد و از بروز ناآرامیهای گسترده جلوگیری کند که این امر در شرایط بحرانی اهمیت ویژهای داشت.
از سوی دیگر، عباس عراقچی به عنوان وزیر امور خارجه و دیپلمات ارشد ایران، نقش محوری در حفظ و گسترش تعاملات دیپلماتیک بینالمللی ایفا نمود. عراقچی با تکیه بر روابط گسترده و تجربه چندین ساله خود در مذاکرات هستهای و مسائل بینالمللی، توانست در مذاکره با کشورهای کلیدی و سازمانهای جهانی، فشارهای بینالمللی را مدیریت کند و زمینهساز جلب حمایتهای لازم برای ایران در شرایط حساس کنونی شود. او بهویژه با تاکید بر ضرورت حفظ حاکمیت ملی و منافع امنیتی کشور، در مذاکرات آتشبس و کاهش تنشها به دنبال حفظ توازن میان خواستههای داخلی و فشارهای جهانی بود.
عراقچی با رفتاری بسیار آرام، خونسرد و لبخندی گرم و مطمئن در جلسات مختلف حضور مییافت که نشان میداد کاملاً بر جریان امور مسلط است. باوجود فضای ناامن هوایی و تهدیدات امنیتی، او به طور مداوم در سفر به کشورهای مختلف و دیدار با رهبران جهان و وزرای امور خارجه خارجی بود تا جایگاه دیپلماتیک ایران را تقویت کند و روند مذاکرات را پیش ببرد.
همزمان، عراقچی و پزشکیان با همکاری نزدیک، برنامهای چندجانبه برای تثبیت اوضاع داخلی و کاهش تنشهای اجتماعی تدوین کردند که شامل گفتوگوهای مستقیم با گروههای مختلف سیاسی، فعالان مدنی، و اقشار مختلف مردم بود. همچنین تلاشهای آنها در جلب حمایت و همکاری جامعه جهانی، از طریق دیپلماسی فعال و استفاده از ظرفیتهای سازمان ملل و کشورهای منطقه، به تقویت موقعیت ایران در مذاکرات و کاهش تحریمها کمک کرد.
بهعلاوه، هر دو مقام در مقابله با تبلیغات منفی و جریانهای رسانهای که به تشدید تنشها دامن میزدند، هوشمندانه عمل کردند و با ارائه پیامهای شفاف و متعادل، تلاش نمودند افکار عمومی داخلی و خارجی را به سمت امید و حل مسالمتآمیز بحران هدایت کنند. در نهایت، نقش مشترک پزشکیان و عراقچی، تلفیقی از مدیریت داخلی دقیق و دیپلماسی فعال بینالمللی بود که تا حد زیادی توانست بحران را کنترل کرده و راهحلی موقت برای عبور از شرایط پیچیده کنونی فراهم آورد.

از سوی دیگر, جوامع مهاجر ایرانی و اسرائیلی در سراسر جهان، که مستقیماً تحت تأثیر پیامدهای این بحران هستند، همچنان در وضعیت نگرانی و هوشیاری به سر میبرند. این جوامع با دقت و حساسیت بالا، تحولات میدانی و واکنشهای سیاسی را دنبال میکنند و نسبت به پیامدهای انسانی، امنیتی و روانی این درگیریها ابراز نگرانی میکنند. فعالان مدنی، سازمانهای حقوق بشری و نهادهای اجتماعی در این جوامع تلاش میکنند صدای صلحطلبان را تقویت کنند و با برگزاری تجمعها، گفتوگوها و کمپینهای اطلاعرسانی، خواستار پایان دادن به خشونت و حمایت از آتشبس پایدار شوند. در عین حال، برخی از این گروهها به شدت از احتمال ادامه تنشها و تبعات ناگوار آن هشدار میدهند و خواستار توجه بیشتر جامعه جهانی به مسائل حقوق بشری و حمایت از آوارگان و قربانیان جنگ هستند.
با ورود آتشبس به سومین روز خود، امیدها به دستیابی به صلحی پایدار در منطقه خاورمیانه همچنان شکننده و محتاطانه باقی مانده است. شدت درگیریهای اخیر، خسارات جبرانناپذیر انسانی و تخریبهای گسترده زیرساختی، همراه با چالشهای سیاسی و اختلافات عمیق حلنشده، موانع بزرگی بر سر راه تحقق صلح واقعی و ماندگار به شمار میروند. علاوه بر این، نگرانیها درباره پایبندی کامل طرفین به آتشبس و احتمال بروز ناآرامیهای مجدد، فضای سیاسی را همچنان متشنج و ناپایدار نگه داشته است.
روزهای پیش رو نقش تعیینکنندهای در سرنوشت این آتشبس و روند دیپلماتیک خواهد داشت؛ آیا گفتوگوها و تلاشهای دیپلماتیک میتوانند جایگزین درگیری و خشونت شوند و شرایطی برای صلح عادلانه و پایدار فراهم آورند یا خیر، سوالی است که جهانیان با دقت و امید به آن مینگرند. جامعه بینالملل نیز با حساسیت بالا نظارهگر تحولات است و بارها بر ضرورت همکاری همه طرفها برای حفظ این آتشبس تأکید کرده است. آرزو و انتظار همگان این است که سایه سنگین جنگ و تنش جای خود را به فصل نوینی از آشتی، ثبات و توسعه در منطقه خاورمیانه بدهد، منطقهای که سالهاست درگیر منازعات پیچیده و خونین بوده و مردمش خواستار آرامش و امنیت پایدار هستند.