اخبار هنراز گوشه و کنارسینماصفحه اولفستیوال فیلم داکایادداشت کانادایی

۲ جشنواره با یک بلیت

از تورنتو تا تهران – ۳
یاداشتی پیرامون فستیوال فجر ۳۵!
پویان طباطبایی، تورنتو.

Pooyan Tabatabaei
پویان طباطبایی

 

زنگ سوم

۲ جشنواره با یک بلیت

چند سالی است که با جدا شدن بخش بین المللی جشنواره فیلم فجر، در سال شاهد برگزاری ۲ فستیوال با یک نام هستیم که اولی در بهمن ماه و همزمان با رویدادهای دهه فجر برگزار میشود و دیگری در اردیبهشت ماه و با رنگ و بویی بین المللی. گویا قرار بر این است تا در بهمن ماه،  تولیدات یک ساله سینمای ایران برای اصحاب رسانه و مخاطبان ایرانی به نمایش گذاشته شود و  جشنواره اردیبهشت ماه در اندازه ای کوچک تر، اما منظم تر و با همراهی فیلم ها و میهمانان خارجی در کنار بازار فیلم ایران، حال و هوای متفاوتی داشته باشد.

ریاست جشنواره مردمی (داخلی) را ۲ سالی است که محمد حیدری – مدیرعامل موزه سینما – بر عهده دارد و جشنواره بین المللی  (خارجی) را رضا میرکریمی، کارگردان پر آوازه ایرانی که به واسطه تولیدات و فیلم های یک دهه گذاشته اش هم در عرصه بین المللی شناخته شده  و هم مورد اعتماد بدنه دولت ایران است. در این بلاتکلیفی که کدام فستیوال فجر را باید شرکت کرد و کدام کارها را باید دید، برای اینکه بتوانم بیشتر فیلم های سینمای ایران را ببینیم، تصمیم میگیرم تا به جشنواره اولی بروم. پس بلافاصله بعد از پایان جشنواره بین المللی فیلم داکا عازم ایران میشوم.

مسعود سلامی مدیر فیلم برداری فیلم “خفه گی” به کارگردانی فریدون جیرانی

جشنواره ملی امسال در کاخ جشنواره (برج میلاد) بسیار منظم تر از سال قبل شروع میشود. اگر چه دیر آماده شدن کارتهای ورود در ۲ روز اول کمی مساله ساز است، اما خوشبختانه برای تمام اکران ها صندلی برای نشستن وجود دارد. مساله روزهای اول، کج سلیقه گی در طراحی پوستر جشنواره است  و نبودن بعضی از نام های مهم چون مهرجویی، تقوایی، حاتمی کیا، بنی اعتماد و میرکریمی در جشنواره امسال.

مانند هر سال چند فیلم مطرح بیرون از چرخه مسابقه و حتی نمایش در بخش جانبی قرار میگیرند. از ان جمله، فیلم کاناپه (کیانوش عیاری) و هجوم (شهرام مکری)  نتوانستند هیات انتخاب را مجاب کنند و در کنار کارت پرواز (مهدی رحمانی ) وارد لیست فیلمهای جشنواره نشدند. نکته قابل تامل اما حضور پنجاه درصدی کارگردانان فیلم اولی و دومی بود که خبر از بوجود آمدن نسل جدیدی در فیلم سازی ایران میداد.

حمید نعمت الله، کوروش تهامی و لیلا حاتمی در پشت صحنه فیلم “رگ خواب”

با ورود محمد مهدی دادگو به جریانات جشنواره امسال و حضورش در هیات داوران جشنواره، گمانه زنی ها بران بود که جشنواره سینمایی خوبی پیش رو اهالی هنر باشد. دادگو به عنوان فردی که در کنار مرحوم علی حاتمی سالها فعالیت کرده و در نقش تهیه کننده، فیلمهای زیادی را ساخته  و از جنس گروه سینمایی خوش نام بهشتی – انوار است، همیشه مورد احترام اکثریت اهالی سینما قرار داشته است. حالا پس از سالها دوری، دادگو یک بار دیگر آستین بالا زده بود و امید آن میرفت که  بتواند از همان اهرم مدیرتی خودش استفاده کند تا هیات داوران تصمیمات مناسبی در انتخاب کاندیداها و برندگان داشته باشند.

اما درست برعکس تمامی امیدواری ها، اتفاق عجیب و پرحاشیه امسال جشواره، معرفی کاندیدا های سیمرغ در بخش های مختلف بود و این اعتراضات تا جایی  پیش رفت که خود کاندیدشدگان نیز دم از نارضایتی زده و درخواست حذف نام خودشان را از لیست نهایی کردند. ناگهان مشکلاتی چون  طراحی  پوستر بسیار ضعیف امسال و نحوه سرویس دهی غذا در کاخ جشنواره در برابر چنین حاشیه ای رنگ باختند و شرایط بگونه ای شد که بهروز افخمی به بهانه داوری نادرست، فرصت پیدا کرد تا در برنامه سینمایی هفت و روی آنتن زنده، از خجالت همه سینمای ایران دربیاید.

مریلا زارعی در فیلم «اسرافیل»

فیلمهای بسیار متوسطی که چیزی برای ارایه نداشتند در لیست های گوناگون کاندیداهای جایزه قرار گرفتند و فیلمهایی که باید دیده میشدند، مهجور ماندند و در نهایت با دادن جایزه به اکثر کاندیداهایی که در ان بخش ضعیف ترین بودند، یکی از بدترین سالهای جشنواره فجر رقم خورد.

بازی کم نظیر لیلا حاتمی در فیلم رگ خواب (حمید نعمت الله) هم نتوانست جایزه بازیگری نقش اول را به طور کامل برایش به ارمغان بیاورد و مجبور شد تا در اقدامی عجیب جایزه را با مریلا زارعی برای نقش بسیار معمولی در فیلم زیر سقف دودی (پوران درخشنده) تقسیم کند. حال آنکه بازی مریلا زارعی در نقش مکمل در فیلم اسرافیل (ایده پناهنده) بسیار چشم نواز بود، اما جایزه به خانم ثریا قاسمی برای بازی در فیلم بسیار بد، ویلایی ها رسید. فیلم هایی چون سد معبر، نگار، خفه گی هم توانایی دیده شدن در لیست هیات دوران را داشتند که به شیوه عجیبی از لیست کاندیداها جاماندند.

نگار جواهریان در فیلم نگار

فیلم “نگار”، که قرار بود در جشنواره ۳۴ فجر دیده شود، با یک سال تاخیر به جشنواره سی و پنجم رسید. رامبد جوان در چهارمین تجربه کارگردانیش، تلاش میکند تا یک داستان جنایی ساده را بسیار جذاب و پیچیده به نمایش بکشد. فضای سورئال و وهم انگیز فیلم بیننده را تا دو سوم زمان فیلم به خوبی همراه میکند. درست در جایی که داستان فیلم در یک نمای باز و مات به پایان خوبی میرسد، کارگردان به یکباره تغییری در ژانر میدهد و فیلم دوباره شروع میشود و برای ۳۰ دقیقه به سبک فیلمهای سینمای سرگرم کننده هالیوودی داستان هر کدام از کاراکتر ها را به سرانجام میرساند.

به نظر میرسد که با توجه به بازیگری مانی حقیقی در فیلم، “نگار” در نحوه روایت هم کمی تحت تاثیر سینمای حقیقی، بویژه “اژده وارد میشود” است. فارغ از زیاده گویی بخش دوم و چند پایانی بد فیلم که مشکل اکثر فیلم های امسال جشنواره است، “نگار” فیلمی دیدنی است که در بخش صدا و جلوه های میدانی نکات جذابی دارد که از دید هیات دوران بدور مانده است.

فریدون جیرانی در کاخ مردمی جشنواره فیلم فجر

خفه گی، فیلم امسال فریدون جیرانی، منتقد و سینماگر کهنه کار ایرانی، از دیگر فیلم هایی بود که علیرغم توانایی های بصری، در لیست کاندیداهای سیمرغ دیده نشد. جیرانی “خفه گی” را در فضای سیاه و سفیدی تجربه میکند که سالها آرزوی ساختش را داشت. فیلمی که برای اهالی سینما حال و هوای سینمای نوگرای فرانسه را یاداوری میکند و بسیار تحت تاثیر پلان های فیلم لهستانی “ایدا” است.

اگر اهل دیدن سریال های خوب آمریکایی باشید، در همان ۱۰ دقیقه اول متوجه رابطه نزدیک طراحی صحنه فیلم با فصل دوم سریال ” گاتم” میشوید و نحوه بازی و خط داستانی، “الناز شاکردوست” را درست در جای کاراکتر “پنگوئن” ان سریال قرار میدهد. بی زمانی و بی مکانی فیلم که میتوانست به فیلم کمک کند، با انتخاب کارگردان شکسته میشود و علارقم ۲ پارگی فیلم و اشتباهت فاحش در دیالوگ نویسی هنوز هم “خفه گی” فیلمی قابل دیدن است که میتوانست در بخش گریم، فیلمبرداری و طراحی صحنه کاندید جایزه فجر باشد.

مهدی زمین پرداز و احمد مهران فر در فیلم ماجرای نیم روز

و اما ماجرای نیمروز هم بسیار پرماجرا شد. محمدحسین مهدویان، در دومین فیلم بلند و حضورش در سینما ایران، نشان داد که با یک سینماگر وسواسی و پردقت روبرو هستیم که شما را برای ۲ ساعت در سینما میخکوب میکند. فیلم “ماجرای نیمروز” هم مانند فیلم قبلی مهدویان “ایستاده در غبار” تم روایی و مستند دارد و حضور درخشان بازیگران مطرح سینمای کمدی مثل احمد مهران فر و جواد عزتی در نقش های جدی، نشان دیگری از توانایی های این کارگردان جوان است.

فیلم درباره ترورهای سال های ۶۰ و نقش  مجاهدین خلق  در این درگیری ها است. مهدویان فارغ از سیاست زدگی دوران ما، یک فیلم سرگرم کننده و حادثه ای ساخته که بیننده صرفا درگیر اتفاقات میشود تا تحلیل های سیاسی. در کنار بازی خیره کننده مهدی زمین پرداز و هادی حجازی فر در نقش های مکمل، بی شک، تدوین، فیلم برداری، کارگردانی، صدا، طراحی صحنه و فیلم نامه توانایی دریافت سیمرغ را داشتند که از این بخش ها تنها طراحی صحنه موفق به دریافت جایزه شد و هیات دوران در انتخابی عجیب جایزه بهترین فیلم جشنواره را بدون دادن جایزه کارگردانی و یا فیلم نامه به “ماجرای نیمروز” داد.

فیلم ماجرای نیم روز

جشنواره ملی سی و پنجم با اما و اگرهای فراوان به پایان رسید و ایستگاه برلین (جشنواره فیلم برلینانه) بدون حضور فیلم های ایرانی آغاز به کار کرد تا این تلخی برای سینمای ایران ادامه دار باشد.


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا