مجید موثقی – شهر کن, فرانسه: حال و هوای «هفتاد و ششمین جشنواره کن» با وحود سینماگران مطرحی چون «مارکو بلوچیو» با فیلم «ربوده شده -Kidnapped» و دیدگاه های سیاسی او در نقد فسادهای مالی و قدرت کلیسا در ایتالیا و درکنار «نانی مورتی» فیلمساز ایتالیایی با کمدی درام «فردایی روشن تر -A Brighter Tomorrow»که پیش از این برای فیلم «اتاق پسر» به نخل طلا دست یافت و از سویی دیگر خانم «آلیس رورواکر» دیگر کارگردان ایتالیایی که امسال با فیلم «شیمر -La Chimera» با بازی «ایزابلا روسلینی» دختر فیلمساز فقید ایتالیایی «روبرتو روسلینی» نامزد گرفتن نخل طلا است، نشان از توجه ویژه جشنواره کن به سینمای ایتالیا در بخش اصلی و رقابتی دارد . لازم به ذکر است که «آلیس رورواکر» در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه مشترک فیلمنامه نویسی با فیلم «سه رخ» ساخته «جعفر پناهی» شد.
جشنواره امسال با حضور فیلم «درباره علف های خشک – About Dry Grasses» به کارگردانی «نوری بیگله جیلان» که خود یک نخل خواب آلود زمستانی در کارنامه دارد، در برابر «ویم وندرس» پرتلاش که با «پاریس – تگزاس » و بازی درخشان «سم شپرد» در سال ۱۹۸۴ غوغا برپا کرد و برنده نخل طلا شد، رقابت فیلمسازان قدری را نوید می دهد که پیشبینی گرفتن نخل طلا را سخت کرده است.
از سوی دیگر, نسل جدیدی از فیلمسازان خلاقی چون «ژان استفان ساوار» با فیلم «مگس های سیاه – Black Flies» با بازی درخشان «شان پن» و «تای شرایدن» و همچنین برنده یوزپلنگ طلایی لوکارنو، مستندساز چینی «وانگ بینگ» با فیلم بلند و مستند «جوانی- Youth» را هم نمیتوان دست کم گرفت.
در نظر بگیرید کن امسال «کِن لوچ» کارگردان شهیر بریتانیایی را نیز با خود همراه دارد که با پانزده بار بالا رفتن از نخل بلند بالای کن به رکورد دست نیافتنی رسیده و دو بار با فیلم های «بادی که کشتزار جو را تکان می دهد» و «من ، دنیل بلیک» کام تلخش را با شهد این خرمای طلایی، شیرین کرده است. فیلمسازی که از تلخی ها و دردهای انسان های بی دفاع سخن می گوید و اغلب کاراکتر های فیلم های او، زیر فشار جامعه صنعتی و مدرن گوشه گیر و تک افتاده اند.
شاید نمونه فنلاندی «کن لوچ »، دیگر فیلمساز جنجالی این دوره از جشنواره کن «آکی کوریسماکی» است که سالها در حال تکرار قول خود، یعنی وداع با جهان سینما است. این بار اما وفای عهد را زیر پا گذاشته, دست به دوربین برده و بعد شش سال دوری از جهان سینما دلش بگونه ای هوای رطب کرده و بعد از سالها دوباره نامزد گرفتن نخل طلا شده است. شاید خیلی ها آخرین حضور او را در جشنواره کن را به یاد نداشته باشند که چگونه پایکوبان، رقص گروتسکی را بر روی فرش قرمز راه انداخت که تا به حال چنین رفتاری از یک کارگردان شهیر صورت نگرفته بود. کوریسماکی یک معترض واقعیست.شاید جهان سینما برایش آنچنان مهم نباشد، اما حرفی را که از طریق سینما می زند چرا !
او حتی اسکار را برای حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ تحریم کرد. فیلم مطرحش «مرد بدون گذشته» در همان سال کاندید گرفتن جایزه اسکار شد و خود در مراسم به خاطر جنگ طلبی آمریکا، شرکت نکرد. سینمای او نیر همیشه خواهان عدالت و حقوق برابر انسانها است. او حتی یک بار برای ندادن ویز ا به «عباس کیارستمی» جشنواه فیلم نیویورک را تحریم کرد. باید دید این فیلمساز معترض و جنجالی که سالهاست با جهان سینما قهر کرده، با فیلم «بلوط پیر -The Old Oak» چه پرفورمنس اعتراضی را برای این فرش قرمز آماده و پهن خواهد کرد.
کن لوچ «واقع گرا»و کوریسماکی «فرا واقع گرا» در واقع روایتگر یک حرف هستند, اما با دوسبک روایت متفاوت. اهمیت حقوق بشر و درک وجودی انسان, دغدغه هر دو کارگردان بزرگ است. از همین رو اولین فیلم «کن لوچ»، رئالیستی گزنده درباره دزد تازه کاری است که راهی زندان می شود و اولین فیلم کوریسماکی اقتباسی از «جنایت و مکافات» رمان شهیر «داستایوفسکی» راجع دزد خرده پایی است که برای له نشدن در زیر دست و پای ربا خوران تصمیم به دزدی و از بین بردن آنها می گیرد. رمانی که خود تاثیر گذار بر شکلگیری مکتب «فراواقع گرایی»شده است.