مینا رحیمی، اتاوا پروفسور ابراهیم کریمی سرپرست گروه اپتیک کوانتومی ساختاری (SQO) در دانشگاه اتاوا است. او همچنین استاد پاره وقت مرکز تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، استاد مهمان موسسه ماکس پلانک در علوم نور در ارلانگن-آلمان و سردبیر نشریه اپتیک اکسپرس (انجمن اپتیک - OSA) و مجله جدید فیزیک (IOPscience) است. او هم اکنون در زمینه نورهای ساختار یافته، کرسی تحقیقاتی کانادا را در اختیار دارد. این استاد ایرانی تاکنون جوایز متعددی از جمله جایزه پژوهشگر اولیه انتاریو در سال ۲۰۱۸، پژوهشگر جوان سال دانشکده علوم در سال ۲۰۱۸ در دانشگاه اتاوا، عضویت انجمن اپتیک (OSA) و عضویت آکادمی جهانی جوانان (GYA) را دریافت کرده است و در موسسه علوم نور ماکس پلانک نیز عضویت دارد. مجله اینترنتی تیتر، به سراغ این استاد ایرانی دانشگاه اتاوا رفت که در ادامه می خوانید: شما تجربه زندگی در غرب (ایتالیا) را داشتید و در سال ۲۰۱۲ به کانادا آمدید، مهمترین مشکلی که به عنوان یک ایرانی در بدو ورود به کانادا با آن مواجه شدید چه بود؟ واقعیتاش مشکل خاصی برای همسرم و من بهوجود نیامد و هر دو احساس بسیار خوبی درهمان بدو ورود نسبت به کانادا پیدا کردیم. هر چند خیابانهای عریض، ماشینهای بزرگ و سوپرماركت هايي كه از نمادهاي آمريكا شمالي محسوب ميشوند در ماه هاي اول ورود برايمان عجیب و گاهي ناخوشايند بودند. جالبترین خاطره ای که به عنوان یک تازه وارد داشتید چه بود؟ ورزش مورد علاقه من فوتبال است. يك هفته از رسيدنمان به اتاوا مي گذشت كه من به باشگاه ورزشي دانشگاه رفتم و گفتم قصد دارم به تيم فوتبال دانشگاه بپيوندم. به مربي تيم معرفي ام كردند. او يك نگاه نه چندان از سر رضايت به سرتاپاي من كرد و گفت، مطمئني كه فوتبال بازي ميكني؟ گفتم بله، البته در زمان جواني حرفه اي بازي ميكردم ولي الان بيشتر جنبه ي تفريحي دارد. لبخندي زد و گفت، مشكلي نيست بيا تا به بچه هاي تيم كه دارند تمرين مي كنند معرفيت كنم. طبيعتا تا الان متوجه شديد چه اشتباهي كرده بودم. توي سالن، گلادياتورها آمادهی جنگ بر سر قاپيدن توپ از دست يكديگر بودند. بله، تازه به ياد لغت فوتبال آمريكاي افتادم و گفتم ببخشيد منظور من فوتبال اروپايي بود. با لحن تحقير آميزي پرسيد، منظورت soccer هست؟ گفتم بله، با لحن بي تفاوتي گفت، Who cares? و رفت. به رشته فیزیک علاقه داشتید یا مانند بسیاری چون در کنکور این رشته قبول شدید، آن را ادامه دادید؟ از همان سالهاي اول دوره دبيرستان مطمئن بودم كه علاقهی بسیار زیادی نسبت به فيزيك و رياضي دارم. این علاقه با شرکت در دورهی المپیادهای ریاضی و همچنین کنفرانسهای دانشاموزی فیزیک بیشتر شد تا اینکه فیزیک رو به عنوان رشتهی تحصیلی انتخاب کردم. دانشجوي ليسانس بودم كه شروع به تدريس فيزيك در دانشگاه كردم. اولين بار در دانشگاه آزاد كرمان فيزيك ١ تدريس كردم. بعد در زمان فوق ليسانسم در دانشگاه آزاد زنجان و ابهر تدريس كردم. بعد از فوق ليسانس، موفق نشدم بدون گذراندن سربازي اجازه خروج از كشور بگيرم ولی با توجه به برنامهی نخبگان توانستم مدت سربازیام را در دانشگاه كردستان به عنوان استاد سرباز بگذرانم. سه سال در آنجا تدريس كردم و كار تحقيقاتي انجام دادم و بعد براي دكتري به ايتاليا رفتم. همهي اين دوره ها براي من سرشار از تجربه هاي خوب و تحقيقات موفق بود. بعد از اتمام دوران دکتری، بهعنوان محقق در پروژهای اروپایی، میان شش کشور مشغول به کار شدم. سپس با پیشنهاد پروفسور رابرت بويد (نام شناخته شده اي براي همه ي فيزيك دانها) به دانشگاه اتاوا آمدیم. دو سال از آمدن مان به اتاوا ميگذشت كه موفق به گرفتن موقعيت استادي در دانشگاه اتاوا و كسب كرسي تحقيقاتي كانادا در زمینهی نورهای ساختار یافته شدم. شما تجربه تدریس در ایران و کانادا را دارید. میشود این دو را با هم مقایسه کرد؟ تفاوت فرهنگي، اقتصادي، تفاوت قانون گذاري و حتي اجراي قانون، در اين دو كشور را كم و بيش همه ميدانيم. طبيعتا اين نكات پايهگذار تفاوتهاي رفتاري و ارتباطات اجتماعي هستند كه با توجه به اينكه در حیطهِ تخصصیام نیستند، وارد این بحث نميشوم. ولي از لحاظ زيرساختهای بنیادی، بودجههاي تحقيقاتي، تجهيزات آزمايشگاهي و دسترسي به آخرين تحقیقهای علمي، متاسفانه بسياري از دانشگاههاي ايران با تفاوتی فاحش با كانادا قابل مقایسه نيستند. در نتيجه دانشجوهاي كانادايي با انجام كارهاي آزمايشگاهي بيشتر مفهوم فيزيكي تئوريها را بهتر و سریعتر ياد ميگيرند و تجربه بيشتري در انجام كارهاي دقيق آزمايشگاهي پيدا مي كنند. اگر بخواهيم پيشرفت كلاسي دانشجویان را مقايسه كنم، دادن تكليف هفتگي به دانشجوهاي ليسانس در كانادا كه كار معمول و جا افتاده اي است، دانشجوها را ترغيب به پيگيري مداوم درس ميكند و تاثیری مثبت دارد. از طرف دیگر نوشتن و ارائه شفاهی تحقیقهای علمی، دانشجوهای کانادایی را برای انجام و ارائهی کارهای علمی آماده میکند. برای دانشجو هایی که از ایران برای تحصیل به کانادا و یا این دانشگاه امده اند چه توصیه ای دارید؟ ميدانیم كه ويزاي دانشجويي جزو راحت ترين راههاي خروج از ایران تلقي ميشود و در سالهاي اخير براي بسياري از جوانان که آینده برای خود در ایران نمیبیند، تنها راه رهايي است. ولي ميخواهم به آنها يادآوري كنم كه با همهي مشكلات به علایق خود احترام بگذارند و تنها در صورتي تصميم به تحصيلات تكميلي بگيرند كه نيازش را در خود احساس كنند. چون تنها در اين صورت هست كه با انرژي و پشتكار كار ميكنند و از مشكلات خسته نميشوند. يك شهر جديد با فرهنگ، زبان و طبيعت بسيار متفاوت مشكلات خود را دارد و چيزهايي هست كه ممكن است دوست نداشته باشيد ولي نميتوانيد تغييرشان دهيد، صحبت كردن و فكر كردن دائم به اينها تنها انرژيتان را ميگيرد و نميگذارد در روي درسهايتان تمركز كنيد. آیا به کسی پیشنهاد می کنید برای ادامه تحصیل در رشته فیزیک به خارج از کشور سفر کند؟ یا در ایران هم تحصیل و اشتغال در این رشته قابل قبول است؟ اگر سوالتان مربوط به فيزيك است، من استادهاي خوبي را ميشناسم كه در ايران كار مي كنند. البته من حدود ١٥ سال است كه از ايران خارج شدم و دقيقا در جريان شرايط دانشگاهها و آينده كاري فيزيك نيستم. ولي اگر اين سؤال مربوط به كار تخصصي من، اپتیک کوانتومی و اطلاعات كوانتومي، است، زیر ساختهای اين رشته در ايران وجود ندارد. رشته های علوم پایه معمولا در ایران منتهی به تدریس می شود، آیا در کانادا شرایط و فضای کاری برای این رشته متفاوت است ؟ بله، بسياري از دانشجويان فيزيك كه من در کانادا، آلمان، ایتالیا و بقیهي کشورهای اروپایی ميشناسم با توجه به گرايش تخصصي شان در شركتهاي توليد كننده تكنولوژيهاي نوین، محصولهای آزمايشگاهي و یا گروههاي تحقيقاتي دولتي يا تحقيقاتی فيزيك پزشكي و زيستي در بيمارستانها، شركتهاي مربوط به پردازش و آناليز دادههاي بزرگ، بانكها و.... كار ميكنند. فکر می کنید اگر در ایران می ماندید الان چه شغلی داشتید ؟ راستش من فكر ميكنم در هر جاي دنيا و در هر برهه زماني كه بودم محقق فيزيك و يا رياضي میشدم. همانطور كه در دوره فوق ليسانس زمانيكه به دليل سابقه سياسي خانوادهام ممكن بود اجازهي ادامه تحصيل از من گرفته شود، فكر ميكردم كتابخانهها و كتابهاي فيزيك را كه نميتوانند از من بگيرند. من به تحقيقام ادامه ميدهم. البته من از كودكي ياد گرفتم كار كنم و مطمئنم هميشه براي گذران زندگي راهي پيدا ميکنم. همان طور که اشاره کردید، اخیرا دانشجوهای ایرانی زیادی برای ادامه تحصیل به کانادا می آیند. فکر می کنید چه تفاوت عمده ای بین دانشجویان ایرانی که در سال های اخیر آمدند با دانشجویان ایرانی زمان شما وجود دارد؟ دغدغههای نسل جدید و نسلهای پیشین، تحت تاثیر شرایط سیاسی ایران، بسیار متفاوت شده است. در دورههاي قبلي اكثر دانشجوها يك هدف اصلي براي ادامهي تحصيل در خارج از كشور داشتند، كه همان انجام تحقيقات و ارتقا سطح علميشان بود. در بسیاری از موارد این افراد قصد بازگشت به ایران بعد از اتمام تحصیل و تحقیق داشتند. أين عشق به تحصيل ِعلم براي كمرنگ كردن مشكلات مهاجرتي هم كمك بزرگي به حساب ميآمد. استادها هم با اطمينان بيشتري دانشجويان ايرانی را ميپذيرفتند. در اين سالها ويزاي دانشجويي راهي براي خروج از ايران شده، و در عين حال شرايط سياسي و اقتصادي ايران و مشكلات همهگيري چون اتلاف وقت زياد در شبكه هاي اجتماعي، اشتياق و تمركز دانشجوها را بر مسایل علمي كمرنگ تر كرده است. فکر می کنید مهمترین ویژگی دانشگاه اوتاوا در بخش فیزیک چیست؟ دانشگاه اتاوا دانشگاه بسيار خوبي است، ولي از لحاظ علمي من تنها ميتوانم در مورد بخش فتونيک نظر بدهم كه فوقالعاده فعال و جزو بهترینهای دنيا است. کتاب فارسی هم می خوانید ؟ بله، كتابهاي فارسي ميخوانم. شاعر مورد علاقه ام خيام و نويسنده ي مورد علاقه ام صادق هدايت است و آخرين كتاب فارسي كه دوباره خواندم «حاجی آقا» یِ صادق هدايت بود. اگر وقت آزاد داشته باشید، خود را مشغول چه کارهایی می کنید؟ مطالعه (بيشتر كتابهاي ریاضی – بازی با اشکال، معماها ...) و ديدن فيلم هاي معمایی. فوتبال را هم كه از زمان كودكي دوست داشتم و هنوز هم هر زمان كه بتوانم بازی میکنم. همسرم و من هر دو علاقه بسیاری به شرکت در برنامهی ایرانیان اتاوا و گاهی تورونتو داريم. البته من در چند سال اخير وقت آزاد كمتري دارم و هر زمان بتوانم در برنامه هاي تفريحي و سرگرمي شركت ميكنم. ولي همسرم به دليل علاقه به كارهاي هنري و نمايشي فعاليت بيشتري دارند.