وقتی پای صحبت مهاجرین ایرانی می نشینی، اکثریت آنها در یک مورد توافق دارند و آن هم اینکه یک جای قلبشان, یک حفره خالیست که هیچوقت پر نمی شود. ولی شرایط، رفاه و امکانات کشوری که مهاجرت کردند هم انقدر مطلوب است که حاضرند همیشه با آن کمبود زندگی کنند. ولی این حفره خالی در ایام و مناسبت هایی مثل نوروز بیشتر اذیت کننده می شود و انگار اندازه ش کمی بزرگ تر می شود. فریبا عطایی، محقق، مدرس دانشگاه و پژوهشگری است که حدود دوسال است از مالزی به کانادا، شهر تورنتو مهاجرت کرده است. با او درباره تجربه مهاجرتش در این دوسال و نوروزهایی که تجربه کرده گفتگو کردیم.
عطایی گفت: مهاجرت من به کانادا مثل همه مهاجرین دیگر در دو مرحله اتفاق افتاد؛ بار اول به مدت خیلی کوتاهی در سال 2015 به کانادا آمدم و در آن سفر به واسطه تحصیلاتم که دکترای ارتباطات و فناوری اطلاعات دارم با یک گروه پژوهشی در زمینه استفاده از تکنولوژی آشنا شدم و در سال 2019 به کانادا برگشتم و هنوز مدتی نگذشته بود که کرونا همه جهان را درگیر کرد.
وی افزود: من امسال دومین نوروزی است که در ایران نیستم و دور از خانواده هستم. درست است که هرکدام از ما دایره کوچکی از دوستان و خانواده هایمان اینجا داریم ولی حلقه بزرگتر روابطمان، بوسیدن ها و در آغوش کشیدن ها را نداریم و هیچ وقت اینها را فراموش نمی کنیم چون جزئی از شخصیت و خاطرات ماست و همیشه بخشی ازقلبمان که مربوط به این بخش است مثل یک حفره خالیست. با وجود اینکه از لحاظ امکانات اینجا هیچ کم وکسری وجود ندارد, ولی انگار یک چیزی درونم خالیست و فکر میکنم این خلا همیشگی است. دایره کوچک روابط ها در اینجا هم نمی تواند گرما و عشق دید و بازدیدهای ایران را پرکند. متاسفانه پاندمی کرونا اوضاع را سخت تر هم کرد چون قبلا می توانستیم در اجتماعات و جشن های مختلف ایرانیان شرکت کنیم, ولی الان به واسطه کرونا همه این دورهمی ها کنسل شده و الان خودم در کانادا و دلم در ایران است.
این محقق و پژوهشگر ادامه داد: زندگی و مهاجرت به کانادا مسائل مخصوص به خودش را دارد، مثلا این کشور برخلاف ایران، خیلی آرام و خلوت است و من همیشه برای خودم اینجوری تشبیه می کنم که انگار سردی هوا در اینجا به رفتار و روابط آدم ها هم سرایت کرده است.
مخصوصا الان که شرایط کرونا هم مزید برعلت شده و دوری ها و دلتنگی ها دوچندان شده است.البته کرونا، مشکلات دیگری هم برای مردم کانادا به خصوص مهاجرین به وجود آورد، مثلا اینکه مدل آپارتمان ها و زندگی د انشجوها اینگونه است که فقط برای خوابیدن به خانه می آیند ولی در ایام قرنطینه، همه مجبور بودند در خانه بمانند و همین ماجرا باعث شد مسائل و مشکلات مختلفی به وجود بیاید، از جمله اینکه قیمت خانه های چند طبقه و حیاط دار خیلی بالا رفت و خیلی از افرادی که همخانه داشتند با هم به مشکل برخوردند و روتین زندگی خیلی ها به هم ریخت یا مثلا وقتی بخاطر قرنطینه همه مجبور شدند خانه بمانند، آموزش و یادگیری از طریق فضای آنلاین به واسطه حضور افراد دیگر خانه یا حیوانات خانگی که دارند سخت تر شد.
عطایی در پایان تصریح کرد: مهم ترین چیزی که این ایام کرونایی برای من داشت این بود که قدر داشته های معمولی مان که وقتی داریمشان حواسمان به آنها نیست را بیشتر بدانیم, چون ارتباط با آدمها و تبادل عشق یک نیاز اساسی است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.