جهت دهی به ذهن مخاطب ممنوع
نگاهی به فضای عکاسی خبری در ایران
معرفی عکاس:
مجید سعیدی ، متولد ۱۳۵۲ در تهران است. اولین فعالیت جدی عکاسی خبری را در سال ۱۹۹۰ و درجریان جنگ خلیج فارس در مرز ایران و عراق آغاز کرد. در سال ۱۳۷۳ همکاری خود را با روزنامه ابرار شروع کرد و با روزنامههای اخبار، صبح امروز، انتخاب، مشارکت، ایران و جام جم ادامه داد. وی بنیانگذار واحد عکس خبرگزاری فارس میباشد و در یک دهه اخیر عكاسان زيادي را پرورش داده است. سعیدی، در سال ۱۳۸۲، همکاری خود را با مؤسسه گتی ایمجز آمریکا آغاز نمود و در حال حاضر بعنوان عکاس مستقل در منطقه خاورمیانه مشغول بکار میباشد. مجید سعیدی کلکسیونی از مهمترین جوایز جهانی عکاسی، همچون ورلد پرس فوتو، جایزه تصویر سال آمریکا (POY)، جایزه بنیاد لوسی آمریکا (Lucie)، جایزه رابرت اف کندی امريكا و … را برای عکس هایش بدست آورده است.
هرچند که امروزه موضوع اخلاق در روزنامه نگاری آنقدر برای فعالین رسانه ای مهم و شناخته شده است که دیگر نمی توان گفت با معقوله ای پیچیده و مبهمی روبرو هستیم اما مسئله برای خبرنگارعکاس کمی متفاوت است. پیام های تصویری معمولا برای مخاطب، راحت تر قابل درک هستند و به شکلی سنتی قابل اعتمادتر است؛ چراکه بر اساس باور عمومی تصاویر، خود واقعیت هستند اما متن ها، چیدمان لغات و واژه ها با تفاسیر نویسنده. این ویژگی ها سبب می شود،خبرنگاران عکاس بیشترمورد اعتماد قرار گیرند و کمتر به این نکته توجه شود که گاهی چیدمان تصاویر، جهت دهی های ذهنی بوسیله توضیحات عکس، زاویه دید عکاس و …. چقدر میتواند واقعیت ها را تحت تاثیر قرار دهد.
ضمن اینکه تعریف حریم عکاسی یکی از پیچیده ترین مسائل برای عکاسان جهان است، برخی از عکاسان خود را محق می دانند از هر پدیده ای که مورد توجه عموم قرار دارد عکس بگیرند و این مسئله را بی اخلاقی هم نمی دانند، ضمن اینکه رعایت حریم خصوصی در قوانین کشورهای مختلف، تعریف مختلفی دارد که این امر نیز خود بر پیچیده تر شدن مسئله، می افزاید. بنابراین می بینیم که معقوله اخلاق در روزنامه نگاری برای عکاسان چقدر مهم و در عین حال تا چه اندازه پیچیده است و همین طور تعیین قوانین دقیق در این زمینه برای مسئولان فرهنگی، چقدر لازم. به عنوان یک عکاس معتقدم، رعایت اخلاق در عکاسی یک ضرورت است و عکاس ها برای حفظ اعتماد مخاطب و حرفه ای ماندن خود، باید آن راتا جایی که وجدان و قانون اجازه میدهد رعایت کنند. البته به لحاظ تفاوتی که عکاسی هنری و عکاسی مستند با یکدیگر دارند، مسئله رعایت اخلاق نیز میان این دو شاخه عکاسی متفاوت تعبیر می شود؛ در عکاسی هنری زاویه دید وکانسپت، وسیله ای برای بیان ایده ونظر هنرمند هستند و باید گفت عکاس هنری، برای تغییر ایجاد کردن فضای عکس دستش باز است.
مثلا عکسی از تصویر یک انسان با زاویه دید و نوع چیدمان خاص عکاس، به نظر درختی ایستاده و تنومند می آید که این نوع نگاه و نظر هنرمند است و به عنوان کانسپت خود عکاس معرفی می شود اما در عکاسی مستند و خبری، هنرمند باید تابع واقعیت موجود باشد و نمی تواند واقعیت را تغییر دهد. هر عکاسی در وحله اول باید بداند که در کدام حیطه کار می کند و اگر به عنوان عکاس مستند و یا خبری، دوربین به دست گرفته است، اجازه ندارد که رویاها و ایده خود را به عنوان واقعیت به مخاطب القاء کند ؛ بطور مثال نمی تواند با چیدمان فضا، صحنه یک مهمانی را برای بیننده بازسازی کند. این یک دروغ بزرگ به جامعه است، اینکه عکاس واقعیت موجود را تغییر دهد و از اتفاقی بگوید که اصلا رخ نداده است. متاسفانه بین هنرمندان جوان ما این بی اخلاقی ها در عکاسی مستند و خبری دیده می شود که به اعتقاد من دروغ بزرگی است و تفاوتی با دزدی ندارد؛ چراکه وقتی عکاسی با اثرش اعتماد جامعه را سلب می کند با کسی که کالایی را دزدیده، تفاوتی ندارد. این پدیده آسیب بزرگی در رسانه عکس است و همه در جامعه باید نسبت به آن هوشیار باشند تا کسانی بخاطر شهرت یا ثروت، تفکری غیر از واقعیت را به جامعه القاء نکنند.
از سویی دیگر اولویت دادن به وظیفه انسانی و یا وظیفه حرفه ای از دغدغه های قدیمی عکاس ها بوده و هست. به هر حال هر عکاسی برای حرفه ای ماندن باید تلاش کند تا بهترین شات را از ناب ترین لحظات بگیرد، هرچند که گاها مورد انتقاد قرار می گیرد که به وظیفه انسانی خود عمل نکرده یا اگر در صحنه حادثه حضور داشته و به انسان های دیگر کمک می کرد، مفید تر بود. این یکی از سخت ترین تصمیم گیری های عکاسان است که در صحنه حوادث چقدر به وظایف انسانی خود توجه کنند و چقدر به اولویت های حرفه ای شان؛ شاید جواب دقیقی برای این وضعیت نتوان پیدا کرد چرا که بسیاری از عکس هایی که از حوادث یا انسان های حادثه دیده، گرفته شده است، توانسته به روشنگری افکار عمومی نسبت به درد و رنج انسان هایی، کمک کند هرچند که مورد انتقاداتی هم قرار می گیرند.
اما آنچه که مسلم بی اخلاقی محسوب می شود، عکاسی از حریم خصوصی افراد است که صرفا حس کنجکاوی جامعه را تامین می کند. اینکه جامعه نسبت به زندگی سلبریتی ها و چهره های معروف کنجکاو است، آیا مجوزی است برای اینکه ما از حریم خصوصی افراد عکس بگیریم ؟ مسلما نه. قوانین برای رعایت حریم خصوصی در کشورهای مختلف، متفاوت است که این مسئله تفاوت دیدگاه بسیاری را میان هنرمندان بوجود آورده است. در کشورهایی مانند آمریکا و انگلستان عکاسی از حریم خصوصی منع قانونی ندارد اما در فرانسه قوانین سخت و دقیقی در این خصوص وجود دارد؛ تاجائیکه بسیاری از شخصیت ها و سلبریتی های جهان ترجیح می دهند، جشن ها و مراسم خود را در فرانسه برگزار کنند تا بواسطه قوانین سخت این کشور، از پخش شدن تصاویری که مایل به انتشار آن نیستند، جلوگیری کنند.
در کشور ما ، قوانین دقیقی در این زمینه وجود ندارد اما من معتقدم هر عکاسی باید وجدان خودش را در نظر بگیرد و از خودش بپرسد « اگر من جای سوژه ام بودم، آیا مایل بودم تصویری از حریم خصوصی ام منتشر شود؟» نکته ایی که من را مدتها ازار میدهد این است که در کشور ما ایران نگاه حکومت به معقوله عکاسی مستند و خبری امنیتی شده بطوری که هنوز تفکر حکومت در دهه ۵۰ و یا ۶۰ شمسی است و فیلمهای جاسوسی ان زمان زیاد از حد دیده شده. ما در دنیایی که همه چیز را با یک کلیک در فضای مجازی میبینیم و به تعداد انسان های روی زمین موبایل دوربین دار داریم دیگر عکس نمیتواند مستاق جاسوسی باشد چون از همه چیز و همه جا تصویر وجود دارد.
نکته دیگری که باید برای رعایت اخلاق در عکاسی مورد توجه قرار داد، نوشتن توضیحات مرتبط و دقیق عکس به همراه اثر است که متاسفانه برخی می بینیم توضیحات همراه عکس ها یا کپشن ها با موضوع و مفهموم غالب عکس متفاوت است. شاید کمتر به این مسئله توجه شود که جهت دهی به ذهن مخاطب با توضیحات کوتاه و یا کپش هایی که همراه عکس می آید، هم خلاف اخلاق روزنامه نگاری است. توضیحات باید واقعیت عکس ها را بیان کند نه تصورات و برداشت شخصی عکاس را. بارها در صفحات عکاسان مستند و خبری دیده ام که توضیحات و یا کپشن ها، مفهومی غیر از واقعیت عکس را منتقل می کند و هر دفعه از خودم می پرسم « واقعا عکاس نمی دانسته که نباید تخیلاتش را به عکس خبری پیوند بزند ؟ »
ای کاش همه عکاس ها این واقعیت را فراموش نکنیم که کپشن نویسی در واقع، نوشتن توضیحاتی برای درک واقعیت عکس است، کپشن ها مکمل عکس ها محسوب می شوند و فرصتی برای بیان تفکرات و تخیلات ما نیستند. حتی در برخی موارد من مجموعه عکس هایی را هم می بینم که عنوان و یا توضیحی غیر از موضوع عکس ها دارد و یا در آنها، چند عکس با مفهومی متفاوت به نمایش گذاشته شده است؛ این هم دروغ بزرگی است و این هم دزدی بزرگی است. مثلا وقتی شما قرار است مجموعه عکس در مورد آب رسانی به نمایش بگذارید باید تمامی آثار و همچنین عنوان این مجموعه هم با موضع آب رسانی مرتبط باشد و نه اینکه با توضیحاتی دیگر و یا چند عکس غیر مرتبط، سعی کنید که واقعیت دیگری را هم به مخاطب القاء کنید.