چرتی کوتاه روی صندلی های مخملی
هنگامی که «خطوط افقی و موازی نت های موسیقی» با «عناصردیداری و میزانسن های تئاتری» تلفیق شوند، ماحصل آن شکل گیری هنر والای «اپرا» است.هنری ترکیبی که توسط گروهی از نوازندگان و خوانندگان که صداهایی رسا و جادویی دارند به اجرا در می آید. اپرا ریشه در درد و شادی های جوامع و فرهنگ های مختلف دارد و گونه های متفاوتی از آن تا به امروز روی صحنه های مختلف دنیا زنده شده اند. گاه اپرایی چون «لابوهم» از « پوچینی» فقر و درد یک هنرمند را طوری نشان می دهد که برای بقا و گرم شدنش، مجبور به سوزاندن نوشته هایش می شود و سرنوشت تلخ او، طوری روح ببیننده را چنگ می زند که اشک از دیدگان همگان جاری می شود و گاه موقعیت های طنز اپرای «همه زن ها اینگونه اند» از «موتسارت» چنان جذاب و سرگرم کننده است که تماشاچیان را می خنداند! گاه «بار فلسفی ومعنایی» اپرایی از«ریچارد واگنر» بیننده را مجبور می کند که اصل داستان را پیدا کند و آنرا بازخوانی کند تا به رموز پنهان آن پی ببرد.
نت های یک آهنگساز در اپرا حکم نمایشنامه ای را دارد که با هماهنگی بین نوازندگان و «خواننده-بازیگران» شکل می گیرد و حلاوت يك اپرا، ماحصل تمرین های طولانی و طاقت فرساي نوازندگان با رهبر ارکستر است و همزمان کارگردان با اجرا كنندگان، طراحان و متخصصان فنی مشغول کاراست تا حرکت ها و میزانسن های کار زنده و پویا باشند. معمولا آهنگسازان اپرا بر اساس آثارمنظوم، رمان ها و نمایشنامه ها یک اپرا را شروع به کار می کنند و سازهاي «زهی،بادی و کوبه ای» را با قابلیت های صوتی خوانندگان ( تنور،باریتون، باس و سوپرانو) برای روایت داستان درهم می آمیزند! آهنگسازان بزرگی چون« واگنر، وردی، موتسارت ،موسورگسکی و روسینی» سلاطین این هنر تا به امروز بوده اند که اکثر آنها قرنها با ما فاصله داشته، اما آثار آنها تا به امروز پرمخاطب و پر فروش بوده اند! گاه قیمت یک بلیط اپرا در ردیف های جلو به چند صد دلار می رسد و طبیعی است که اپرایی با صدای افسانه ای «لوچیانو پاوراتی» و یا «ماریا کالاس»، چنان شور و شعفی را در سالن بوجود می آورد که گاه «فواصل سکوت های آنها » با شلیک «آفرینِ تماشاچیان» غرق در شادی می شود.
یکی از اپراهای فعال اروپا که از برنامه ای متنوع و صحنه های پر زرق و برقی برخوردار است ،اپرای شهر زوریخ است که به «خانه اپرا-Opernhaus» سوئیسی ها معروف است و به غیر از اپرا، باله های کلاسیک و مدرنی نیز در برنامه سالیانه آن به چشم می خورد. باله های روسی چون «دریاچه قو-Swan Lake» و «فندق شکن-The Nutcracker» از «چایکوفسکی» همیشه خیل مشتاقان را به سوی این «جعبه بزرگ رقص و موسیقی» می کشاند.
«خانه اپرا-Opernhaus» شهر زوریخ در سال ۱۸۳۴ میلادی با تمرکز روی هنر نمایش شکل گرفت و کمی بعد با یک سازماندهی مناسب توسط «ریچارد واگنر» جان تازه ای گرفت.واگنر در آن سالها دوران تبعیدش را درسوئیس می گذرانید. آهنگسازان، بازیگران، رقصندگان و خوانندگان بزرگی تا به امروز خاطرت زیادی را در این اپرا ساخته اند و جاودانه شده اند.
چندی پیش دو اجرای «هلندی سرگردان -The Flying Dutchman » و « Parsifal-پارسیفال» از واگنر در این اپرا اجرا شد که خیل زیادی از تماشاچیان پر و پا قرص آثار واگنر را به سمت این «باکس بزرگ و رنگارنگ» کشانید، هر دو اپرا با اورتورهای (مقدمه اپرا بدون حضور خوانندگان) خاص و کوبنده واگنری شروع می شوند و ارکستر از همان ابتدا همگان را با هنرنمایی نوازندگان چیره دست به سوی خود جذب می کند و با ورود خوانندگان به صحنه و نمایان شدن یک طراحی و فضاسازی باشکوه نفس ها در سینه حبس می شود. گاه دیدن کامل یک اپرا گاه ساعت ها زمان می برد و اپرای «پارسیفال» با دو وقت استراحت شش ساعت طول می کشد تا برای مخاطب هضم شود اگر صبر تحملتان زیاد نیست بهتر است که آخر هفته تان را خراب نکنید و به تماشای فیلم «جنگ ستارگان» یا «بلید رانر» بنشینید.
شايد کمی تصور آن سخت باشد اما هزینه ورود و خروج به این خانه اپرا در زوریخ برابر با دستمزد ماهیانه یک کارگر جهان سومی است، اما این رقم ها برای بعضی ها ناچیز است، اگر نبود که چشمانشان را در میان این همه تصاویر و ملودی های زیبا روی هم نمی گذاشتند و چرت کوتاهی بر روی صندلی های مخملی نمی زدند.