ونوس سینما
به مناسبت پنجاه سالگی مونیکا بلوچی
«من به بدبختی ها و چیزهای بد فکر نمی کنم بلکه تنها چیزی که به یاد می آورم زیبایی هاست.»
«خاطرات روزانه یک دختر جوان: آنه فرانک»
مونیکا بلوچی ستاره زیبای سینمای ایتالیا و جهان، امروز پنجاه ساله شد. بی اغراق نیست اگر او را نماد زیبایی و جذابیت جنسی سینمای امروز جهان بدانیم.
مونیکا بلوچی – Monica Bellucci – در سال 1964 در «سیتو دی کاستلو» منطقه آمبریا در ایتالیا به دنیا آمد و از سن 13 سالگی به عنوان مدل وارد دنیای این صنعت شد و در طی 37 سال در کمپانی های معروف دنیای مد مانند «دولچه و گابانا – Dolce & Gabbana»، «ماکسیم – Maxim» و «کریستین دیور – Christian Dior» مشغول بوده است.
اولین فیلم مونیکا به نام «لاریفا – La riffa» یک فیلم ایتالیایی بود که در سال 1991 ساخته شد و نکته جالب این بود که «بلوچی» در این فیلم نقش اول را ایفا می کرد. دومین نقش آفرینی او در فیلم «دراکولای برام استوکر – Dracula» اثر کلاسیک «فرانسیس فورد کاپولا – Francis Ford Coppola» بود که در سال 1992 ساخته شد، او در این فیلم نقش یکی از عروس های دراکولا را ایفا می کرد.
در سال 1996 او نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل برای فیلم «آپارتمان – L’Appartement» در جشنواره «سزار – César Awards» شد. برای توصیف بهتر او نگاهی کوتاه می اندازیم به سه فیلمی که در آنها او در نقش هایی کاملا متفاوت ظاهر شده و به همین خاطر هم در یادها ماندگار شده است.
1.دوبرمن – Dobermann (1997): یکی از فیلم های بلوچی است که خیلی کم دیده شده یا درباره آن نوشته شده است. دوبرمن داستان یک گروه کوچک گانگستری است که مشغول سرقت بانک هستند، گروهی که هرکدام از اعضای آن دچار انحرافات رفتاری و اخلاقی منزجر کننده هستند. این گروه رئیس بیرحم و مکاری دارد که نقش آ ن را «وینسنت کاستل – Vincent Cassel» (شوهر سابق مونیکا) ایفا می کند و بلوچی هم در نقش دوست دختر ناشنوای رئیس باند را بازی می کند. او به شدت شیفته و وابسته رئیس باند است اما نکته جالب توجه اینکه، او این علاقه و شیدایی را فقط و فقط با حرکات صورت، دست و به طور کلی با زبان بدن ابراز می کند. در طی فیلم بلوچی مدل های مختلف احساس از قبیل شادی، عصبانیت، غم، ترس و انزجار را با زبان بدنش اجرا می کند.
2.مالنا – Malèna (2000): داستان زندگی یک زن سیسیلی در طول جنگ بین الملل دوم است زمانی که اروپا در آتش این جنگ می سوزد. با ورود ایتالیا به جنگ، همسر مالنا به خطوط جنگ اعزام می شود و مالنا در محیطی سنتی و فضول تنها می ماند. محیطی که لبالب از مردان و زنانی فاسد، حسود و خود خواه است. در چنین فضایی تنها یک پسر بچه عاشق حقیقی مالنا می شود و شروع به خیال پردازی های گوناگون در مورد او می کند. مالنا ساخته رشک برانگیز «جوزپه تورناتوره – Giuseppe Tornatore» یک اثر ضد فاشیستی است. اما «مونیکا بلوچی» چه نقشی را در این فیلم ایفا می کند؟ یك زن زیبا كه گویی از بهشت پا بر زمین گذاشته و هیچ دلسوزی، مگر یك پسر تازه بالغ ندارد.
یك زن كه باید برای تنهاییاش و بیتوجهی اطرافیانش به او افسوس خورد و خودخوری کرد. «مونیکا بلوچی» با نقش آفرینی در سکوتش می گوید که مالنا آن ارزش از دست رفته و تباه شده یك جامعه امروزی است. جامعهای كه با فقر فرهنگی، استحاله عموم در زیر چكمههای مكتب های خانمانسوز سیاسی، جنگ و خونریزی و خشونت، بیگانگی با فطرت انسانی و بیهویتی اجتماعی دست و پنجه نرم میكند و هزاران افسوس كه خود نیز برداشتن چنین بیماری های مهلكی آگاهی ندارد و یا اگر هم اتفاقا آگاهی کمی پیدا کند از کنار آن به آسانی می گذرد. «مونیکا بلوچی» با بازی اش می گوید که مالنا الماسی است گمشده درمیان لجن ها، ستارهای ست در ظلمت و شرفی است به یغما رفته.
همه سکانس های این فیلم دیدنی هستند ولی دو سکانس است که نگارنده همیشه آن ها را بیاد می آورد: سکانسی که مالنا تصمیم می گیرد که به عنوان یک زن آزاد (بخوانید روسپی) قدم به میدان دهکده بگذارد و سكانس كوبنده كتك خوردن او از زن های شهر و چیده شدن موهای زیبایش به دست مردم با خشونت بسیار. این فیلم در سال ۲۰۰۱ جایزه «دیوید دی دناتلو – David di Donatello Awards»، مهمترین جایزه سینمای ایتالیا را از آن خود کرد.
3.برگشت ناپذیر – Irreversible (2002): فیلمی سرشار است از خشونت و تصاویر سرگیجه آور و ناامیدکننده. صبحت کردن در مورد این فیلم اصولا کار آسانی نیست همانطور که دیدنش تا به انتها کاری بس مشکل و طاقت فرسا بود. در میان منتقدین سینما این فیلم جز آن دسته از فیلم هایی قرار دارد که هم طرفداران بسیاری دارد و هم مخالفان بی شمار. داستان فیلم بسیار ساده است. یک دختر دوست پسرش را در یک مهمانی ترک می کند و در مسیر بازگشتش توسط فردی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و دوست پسرش پس از فهمیدن ماجرا در پی انتقام گرفتن از مرد متجاوز است. اما در نهایت، داستان باب میل تماشاگر به پایان نمی رسد. بنظر می رسد «مونیکا بلوچی» خطر بزرگی می کند و در نقش «الکساندرا» یعنی زنی که مورد تجاوز قرار می گیرد، بازی می کند. این درست است که مقوله سکس در سینمای اروپا امری کاملا پیش پا افتاده و عادی است اما در بسیاری اوقات دیده شده که بازیگران معروفی بعد از بازی در فیلم هایی که صحنه های برهنگی زیادی داشته، مقبولیت و محبوبیت خود را در بین تماشاگران به شدت از دست داده اند.
این فیلم یکی از خشن ترین فیلم های تاریخ سینما شناخته شده، طوری که خشونت صحنه های آن گاهی از فیلم های «صد و بیست روز سودوم – Salò, or the 120 Days of Sodom» و «کالیگولا – Caligula» بیشتر توی چشم می زند. برخلاف فیلم های هالیوودی که خشونت را با خونریزی معنی می کنند، «برگشت ناپذیر» فیلمی ساکن و آرام است که چند سکانس خشن بیشتر ندارد. در بین این چند سکانس، دو سکانس بسیار خشن است که تا به امروز نمونه دومی برای آن پیدا نشده است. یکی صحنه خرد کردن صورت یک نفر با کپسول آتش نشانی و دیگری صحنه تجاوز به مونیکا بلوچی که حدود ده دقیقه به طول می انجامد و تماشاگر را تا مرز تهوع پیش می برد. نکته جالب اینکه «مونیکا بلوچی» در دو فیلم مهم که هر دو جز خشن ترین فیلم های تاریخ سینما شناخته شده اند نقش آفرینی کرده است: «برگشت ناپذیر» و «مصائب مسیح – The Passion of the Christ».
فیلم «برگشت ناپذیر» در جشنواره کن حضور یافت؛ اما چه حضوری؟ ساخته «گاسپار نوئه – Gaspar Noé» آنقدر جنجالی بود که همه جشنواره و فیلم هایش را تحت الشعاع خود قرار دهد و در مرکز گفتگوهای سینما دوستان قرار بگیرد. فیلمی که یکی از نامزدهای نخل طلایی بود و سروصدای زیادی به پا کرد. این فیلم در کشورهای مختلف دنیا نیز با درجه بندیهای محدودکننده به نمایش درآمد و صد البته برای «مونیکا بلوچی» شهرتی دوچندان ایجاد کرد.
کارنامه کاری «مونیکا بلوچی» گستره جالبی از نقش های گوناگون است و او در همه آنها نشان داده که علاوه بر زیبایی استعدادهای دیگری هم دارد. فیلم تاریخی- مذهبی «مصائب مسیح»، اشک های خورشید و…همه شاهدی بر این مدعا هستند. نقش آفرینی دلچسب بلوچی در «مصائب مسیح» به نقش «مریم مجدلیه» تحسین منتقدین و تماشاگران را برانگیخت. همانطور که می دانید این فیلم از لحاظ تجاری یکی از موفقترین فیلمهای مذهبی در تاریخ سینما محسوب میشود.
او در «فصل کرگدن – Rhino Season» ساخته «بهمن قبادی – Bahman Ghobadi» در کنار «بهروز وثوقی – Behrouz Vossoughi»، «آرش لباف – Arash Labaf » (خواننده ایرانی) و «برن سات – Beren Saat» (بازیگر ترکیه ای که با سریال عشق ممنوع به شهرت رسید) به ایفای نقش پرداخته است. داستان فیلم، قصه ای عاشقانه است پس از تحولات سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷. فیلم «فصل کرگدن» جایزه بهترین فیلمبرداری جشنواره فیلم «سن سباستیان – San Sebastián» را از آن خود کرد.
چهرهای که اغلب «بلوچی» در فیلمهایش بازی میکند، نشان دهنده زنی است که گویی برای زجر کشیدن و درد آفریده شده؛ زنی که تحمل بالایی دارد و لب به اعتراض نمی گشاید حتی در سخت ترین شرایط و به جای اینکه گلایهای داشته باشد، فقط با نگاههایش حرف میزند – نگاه کنید به «مالنا» و «اشکهای خورشید- Tears of the Sun» – او اغلب در جدال با سرنوشت شکست میخورد و قربانی میشود. – نگاه کنید به «چقدر دوستم داری؟ – How Much Do You Love Me?» و «به پشت سرت نگاه نکن – Don’t Look Back» – حتی در نقش هایی که خبیث هستند هم، انگار نوعی معصومیت در چهره او نهفته است.- نگاه کنید به «ماتریکس ها – The Matrix»-
حالا در پنجاه سالگی هم، او همچنان می درخشد و همه را با زیبایی و حرکات خود مجذوب می کند. «مونیکا بلوچی» در ردهبندیهایی که در ارتباط با زیباترین زنان جهان در مجلههای ویژه مردان منتشر میشود، معمولا رتبههای اول تا پنجم را به خود اختصاص میدهد. این ستاره ۵۰ ساله درباره زیبایی میگوید:«زیبایی تنها زمانی بازدارنده است که تو آنقدر خنگ باشی که نتوانی با هوشیاری از آن استفاده کنی.» به نظر می رسد که همه طرفداران «مونیکا بلوچی» با این جمله هم عقیده باشند که:«لطفا ادامه بده وهیچوقت پیر نشو.»