خداحافظی جهان هنر با کریستو
درگذشت هنرمندی که جهان را بستهبندی کرد
کریستو ولادیمیروف جاواچف (christo Vladimirov Javacheff)، که به خاطر ساخت آثار هنری بی نظیر محیطی به همراه همسر فقیدش، ژان-کلود دنات د گیلبون، شناخته شده بود، درسن ۸۴ سالگی درگذشت. آنها با هم ، با نام های کریستو و ژان کلود، آثاری نمادین را با پارچه می آراستند، مانند پونت نوف در پاریس در 1985 و رایشستاگ در برلین در 1995. هزاران دروازه نارنجی را در سال 2005 در Central Park برپا کردند که از دروازه های مقدس Torii ژاپن استفاده کرده بودند.
این هنرمند آفریقایی بلغارستانی الاصل که خود را هنرمندی کاملاً غیرمنطقی میخواند با بستهبندی و پوشاندن آثار معماری و بناهای تاریخی که به همراه همسر فقیدش ژان کلود خلق کردند به مدت ۵ دهه به شهرت جهانی رسیدند. براساس بیانیه ای که در حساب رسمی توییتر این هنرمند منتشر شد ، کریستو یکشنبه 31 ماه مه 2020 در خانه خود در نیویورک درگذشت. پسرش سیریل کریستو ، عکاس ، فیلمساز و فعال حقوق حیوانات متوجه این موضوع شد. ژان کلود نیز در سال 2009 در پی آنوریسم مغزی درگذشت. پس از مرگ او ، کریستو خود را وقف تکمیل آثارشان کرد. در سال 2016 ، او کار خود را معطوف به “اسکله های شناور” در دریاچه Iseo ایتالیا کرد، پروژه ای که آنها در سال 1970 آن را متصور شده بودند. به مدت 16 روز ، مسیرهای طلایی در دریاچه ظاهر شد که از 220 هزار مکعب پلی اتیلن استفاده شده بود. مانند بسیاری از آثار آنها ، این یک موفقیت بزرگ بود. در طی پنج روز اول حدود 270،000 نفر برای پیاده روی روی آب حاضر شدند.
در سال 2018 ، کریستو از “The London Mastaba” رونمایی کرد و که سازه ای شناور در دریاچه Serpentine لندن بود و از بیش از 7000 بشکه نفت ساخته شده بود. این نخستین اثر بزرگ عمومی و در محیط باز این هنرمند در انگلستان بود. کار بعدی وی قرار بود در سپتامبر 2021 در پاریس به نمایش درآید – انتظاری طولانی برای پرده برداری از یکی از مشهورترین یادمانهای جنگ یعنی Arc de Triomphe. در ماه مه سال 2020 ، کریستو به سی ان ان گفت که نمی تواند باور کند که واقعاً اتفاق می افتد. “من هرگز فکر نمی کردم كه مجوز می گیریم – بسیار متعجبم. ” در بیانیه ای که خبر مرگ وی را اعلام کرد ، اعلام شده است که پروژه پاریس پیش خواهد رفت: “کریستو و ژان کلود همواره روشن ساخته اند که آثار هنری آنها پس از مرگ آنها ادامه دارد. L’Arc de Triomphe، Wrapped (پروژه های پاریس) در تاریخ 18 سپتامبر – 3 اکتبر 2021 برگزار خواهند شد.
کریستو و ژان کلود در یک روز و در 13 ژوئن 1935 – به ترتیب در بلغارستان و مراکش متولد شدند. در سال 1957 ، کریستو یک ترم در آکادمی هنرهای زیبا در وین شرکت کرد پیش از آنکه سرانجام در پاریس اقامت کند، جایی که در سال 1958 با ژان-کلود آشنا شد. او قبلاً بسته بندی اشیاء ، مانند مبلمان و بشکه های نفتی را شروع کرده بود ، و آنها در سال 1961 با هم شروع به کار کردند. چندین دهه این زوج تنها از نام کریستو استفاده می کردند ، تا سال 1994 که نام ژان-کلود به عنوان پشتیبان به بسیاری از آثار اضافه شد. همانطور که ژان کلود یک بار در سال 2002 گفت ، این هنرمندان اصرار داشتند كه پروژه های بلندپروازانه آنها در مورد “شادی و زیبایی” است. با این حال ، آنها آثار خود را بدون مفاهیم سیاسی خلق نکردند و برای یکی از اولین همکاری های خود ، بشکه های نفت را جمع کردند تا در اعتراض به دیوار برلین، خیابانی را در پاریس سد کنند.
تغییر مناظر شهری توسط کریستو و ژان کلود می تواند یک تجربه دلپذیر و تغییر دهنده ادراک باشد و آن ها به سالها و حتی گاهی دهه ها نیاز داشتند تا این آثار را خلق کنند. تحقق Reichstag بیست و چهار سال از ایده تا اجرا به طول انجامید. این هنرمندان بخش مقدماتی کار هنری خود را نیز در نظر می گرفتند و نام آن را “دوره نرم افزاری” می گذاشتند در حالی که دوره “سخت افزاری” شامل زمان تحقق کار فیزیکی بود. شاید بتوان گفت که مفهوم “ابهام” معنا و حس غالب منتقلشونده در مجموعه آثار کریستو و کلود بود و این مفهوم را در اشکال و صورتهای مختلف به نمایش گذاشتند. اما حقیقت نهفته آثارشان موضوع “اشیاء و پدیدهها لزوما آنچه که مینمایند، نیستند” بود و مخاطب را به سوی پدیده آشناییزدایی از اشیاء سوق میدانند.
کریستو و کلود با کادو کردن محیطهای مختلف، فضایی وهمآلود و آشناییزدایی شده از شیء یا مکان آشنا و بارها دیده شده توسط مخاطبان را به چالش میکشیدند. این دو هنرمند به طور کلی ماهیت شیء را در هم میریختند و چه از لحاظ ماده اولیه سازنده شی که در آثار آنها جایش را به لفاف پارچه و پلاستیک میداد و چه به لحاظ کاربردی آن بنا یا شیء که دیگر نه به عنوان یک ساختمان یا پل یا کلیسا این بار صرفا تحت عنوان یک “فرم” به نمایش میگذاشتند. فرمی با تمام پیچیدگیها و وهم آلودگی، زوایای پیدا و پنهان، نور و تاریکیهای و فرمهای اتفاقی که در پیرامون سطوح بستهبندی شده، پدید میآمدند.
در سال 1980 ، این زن و شوهر شروع به برنامه ریزی پروژه “جزایر اطراف” کردند که 11 جزیره را در خلیج بیسکین میامی با قیمت نزدیک به 13،000 دلار اجاره کردند تا محیط اطراف را با پارچه صورتی رنگ روشنی احاطه کنند. به مدت سه سال ، آنها خستگی ناپذیر با کارمندان خود – که شامل وکلا ، مهندسین عمران و مهندس دریایی ، زیست شناس دریایی و یک متخصص نهنگ کوچک دریایی بود – کار کردند تا ایده خود را اجرا کنند، با بسیاری از موانع برای اخذ مجوز و پرونده ای فدرال که توسط یک پیراپزشک حیات وحش به اجرا در آمد مواجه شدند. “جزایر اطراف” ، سرانجام در سال 1983 رونمایی شد و برای احیای میامی در دهه 1980 به عنوان یک مقصد فرهنگی، بسیار مهم قلمداد شده است. این زوج با پاسخگویی به هرگونه نگرانی های محیط زیستی نسبت به آثار خود ، اصرار داشتند که آنها هر سایت را به وضعیت اصلی خود بازمیگردانند – و در مورد “جزایر اطراف” ، سایت را از نزدیک به 40 تن زباله پاک کردند.
کریستو همواره در ارائه آثار هنری خود تاکید داشت که هنر نباید صرفا محدود به گروهی مخاطب خاص و انگشتشمار و یا محبوس در پس دیوارهای موزهها و گالریها و نیز همچون کالایی قابل خرید و فروش باشد؛ بلکه باید به مردم امکان تجربه زیستی و حضور در پیرامون آثار هنری پراکنده در متن بافت شهری و در خارج از نهاد موزه را داد و در این میان تخیل و سلیقه عمومی را به چالش کشید و پرورش داد. کریستو زمانی خود را به عنوان “مارکسیست تحصیل کرده بلغاری که یاد گرفته است از سرمایه داری برای هنر خود استفاده کند” توصیف کرد. آنها کاملاً مستقل بودند و از اتکا به دنیای هنر برای حمایت مالی پروژه هایشان اجتناب می کردند. آنها خودشان این بودجه را تأمین می کردند و اغلب نقشه های مقدماتی را برای تامین بودجه می فروختند.
وی در مراسم افتتاح “لندن ماستابا” در سال 2018 گفت: “ما با پول خود هزینه ها را پرداخت می کنیم! هیچ کمک مالی و پولی از صنعت دریافت نمی کنیم. همه این پروژه ها توسط ما آغاز می شود. هیچکس از ما نخواست که اسکله شناور نصب کنیم. ما تصمیم گرفتیم که دقیقاً کاری را انجام دهیم که دوست داریم انجام دهیم. “
کریستو که زمانی ساختمان پارلمان آلمان را در یک پارچه نقرهای پیچیده بود، آخرین اثر خود در دوران حیاتش چیدمان اسکلههای شناور نام دارد، یک مسیر پیادهروی سه کیلومتری روی دریاچهای در شمال ایتالیا است. این نمایشگاه بزرگ روباز، از بیش از دویست هزار قطعه مکعب پلاستیکی به همپیوسته تشکیل شده و همه مکعبها در یک نایلون زردرنگ پیچیده شدهاند که با نور، تغییر رنگ میدهند. مسیر پیادهروی با حرکت امواج، به نوسان میافتد و موجدار میشود.
این نمایشگاه به مدت دو هفته به روی عموم بود و دهها هزار نفر از آن بازدید کردند. کریستو هشدار داده بود که راه رفتن در این مسیر همانند قدم زدن بر سطح آب یا بر پشت یک نهنگ است. تعداد زیادی از بازدید کنندگان مشتاق با شناختی که از این هنرمند داشتند شب قبل از بازگشایی در کنار این مسیر چادر زدند تا بتوانند جزء اولین کسانی باشند که بر روی این پیاده رو قدوم بزنند. این مسیر پیادهروی، بدون نرده بود و به همین دلیل، صد و پنجاه داوطلب و مامور نجات غریق در مسیر حضورداشتند. بسیاری از بازدیدکنندگان برای دریافت بهتر این پروژه ی فیزیکی، بدون کفش بر روی آن راه رفتند و نظرشان این بود که حرکت بر این مسیر مانند قرار گرفتن روی یک قایق است.
کریستو رویکرد هنری خود را از آغاز چنین شرح داده است: آن زمان توجهم سخت معطوف به بستهبندی یک بنای عمومی شد. قبل از آن در سال ۱۹۵۸ تجربهی بستهبندی اشیای کوچک مثل کفش یا تلفن را از سر گذرانده بودم. در زمان زندگی در پاریس پیش خود تصاویر اشیا و عناصر اطراف را در حالتی غیر از آنچه میبینیم، مجسم میکردم. این نحوهی دیدن، دریافتی تازه از حس مکان و زمان به من میداد. آن سال یک فوتومونتاژ از ساختمانی بستهبندی شده تهیه کردم. اشیای بستهبندی شده؛ وجهی دوگانه پیدا میکنند. یک وجه نادیدنی و پنهان و یک وجه عیان و پیدا. کسی که مقابل یک شیء بستهبندی شده قرار میگیرد، از یک سو مجذوب ظاهر آن میشود و از سوی دیگر کنجکاو نسبت به اینکه درون این فضای بستهبندی شده چه چیزی هست؟
در واقع ابژه و شیئی که بستهبندی میشود هویت تازهای نسبت به قبل پیدا میکند. این احساس ریشهاش به جوانیام برمیگردد؛ به زمانی که در چک با سیستم ایزوله (جداسازی) فرهنگی روبه رو بودیم. از جانب دیگر بعد از مهاجرت از صوفیه و پراگ به کشورهای دیگر، برای چندین سال مدام با تنهایی، بیخانمانی و حس از دست دادن دست و پنجه نرم میکردم. فکر میکنم همه اینها در رسیدن به ایدهی تغییر در اشیا بیتاثیر نبود. روزی که ایدهی بستهبندی کردن اشیا را با ژان کلود در میان گذاشتم ابتدا تعجب زده من را نگاه کرد؛ با این حال بعد از شنیدن توضیحاتم به سرعت با من همراه شد و این همراهی تا پایان زندگیاش ادامه یافت.
سانتر پمپیدو از آنها دعوت کرد تا ارک دو تریومف شانزه لیزه پاریس را برای مدت دو هفته با ۲۵۰۰۰ متر پارچه آبی نقره فام که از جنس پولی پروپیلن قابل بازیافت است، و هفت هزار متر باند قرمز رنگ، بپیچند و بسته بندی کنند. کریستو، در اعتراض به سیاستهای دونالد ترامپ از برگزاری نمایشگاه خود در آمریکا نیز خودداری کرد. او حدود ۲۰ سال برای گرفتن مجوز پوشاندن یک رودخانه در ایالت کلورادوی آمریکا با الیاف مصنوعی تلاش کرد، اما گفته بود که حاضر نیست در کشوری یک اثر هنری اجرا کند که رئیس جمهورش دونالد ترامپ است. بسته بندی موزه هنر معاصر شیکاگو، حصار ممتد، جزایر محصور، پون نوف، چتر های آبی، درختان بسته بندی شده بخشی از فعالیتهای این زوج هنری در ۵ دهه گذشته است.