شاعربودنم را مرده ام
درگیر گافهای خودم
درگیر گافهای توام
من چشمهای تو را آبی ترم
و مجنون تر از تو مَد می کنم
وقتی که روبه روی آینه می خندی
من
جو و جنون و جزر
دریام روی ماه تو از کف که مد کنم
من امتداد کلمات نگفته ام
گفته ام که خفته روی گلویم هزاره ی خاموشی ست که به فریاد نمی رسد
سقطم کنند با همه حس که روی نفسهایم
از چه بگویمم که موزن هنوز روی طناب متعادل است
افتادنم را صف کشیده تمام قناری ها
که روی بغض غزه خون می کنند
و من نمی گویم را نگاه نمی کنم
نه نگاه نمی کنم
چرا که می دانم
من فریادت را گلوترم
گلوتر از آنچه نگویم
آبی تر از آنکه نگویی
چرا که من چشمهای تو را آبی ترم
شاعر ترم
شاعر تر از آنکه نگویم
سیاوش شعبانپور
آگوست ۲۰۱۴
تورنتو