
قصه آشنایی من و کلینت

ساسان باقرپور اسوندی
صدابردار – تورنتو
ساسان باقرپور اسوندی
صدابردار – کانادا
*
سالها پیش یا شاید هم قرنها پیش، زمان بچگی خوزستان زندگی میکردیم. شهرهای کوچک و مناطق نفتخیز. تابستان تفریح و بازی ما از ساعت 3 یا 4 بعرازظهر شروع میشد با استخر، با رفتن خورشید و بهتر شدن هوا دوچرخه سواری و اسکیت بورد سواری و شبها هم قایم باشک. زمستان کمی فرق داشت روزهای هفته، مدرسه و آخرهای هفته فوتبال و بسکتبال و تنیس. البته برای من سینما رفتن مشترک بود، تابستان و زمستان فرق نداشت. سینمای شرکت نفت هفته ای 3 یا 4 فیلم نمایش میداد. من همه شان را میرفتم و میدیدم. اوایل عاشق فیلمهای سرخپوستی بودم (سالهای بعد فهمیدم که آن فیلمها وسترن اسم دارند و آدم خوبها، گاوچران cowboy هستند ).
وسترنهای هالیوودی زیاد به من نمیچسبید، سرزمینها همه سبز بودند و پر درخت، در حالیکه زمین زیر پای ما خشک بود. تا اینکه فیلم 3 ساعته «خوب، بد، زشت» را دیدم. بیشتر دوستانم به دیدن فیلم نیامدند، چون زمان فیلم زیادتر از حد معمول بود. از دیدن فیلم چنان لذت بردم که همانجا به خودم قول دادم دوباره فیلم را ببینم. اکران فیلمها در سینمای شرکت نفت دو سانس در روز بود و فیلم دیگر تکرار نمی شد، میرفت یک شهر دیگر برای نمایش. فردای آن روز من برای تمامی دوستانم فیلم رو با هیجان و شوق و اشتیاق فراوان تعریف کردم، یادم هست مدرسه بودیم و زنگ تفریح اول من شروع کردم و دو یا سه روز تعریف من زمان برد، شده بودم نقال و داستان وسترن نقالی میکردم. همه بچه ها فریفته «خوبها» شده بودند و از «بد» بدشان می آمد و دلشان برای «زشت» میسوخت. آنجا ابتدای آشنایی من و کلینت بود، فیلم بعدی «بخاطر یک مشت دلار» بود، سرزمین خشک و مکزیکی های بدبخت رو صد درصد میشناختم.
از این مدل سینمای وسترن خوشم آمد (وسترن اسپاگتی، وسترن ساخت ایتالیا، سرجیو لیونه و موزیک موریکونه هم بدون رقیب بود). دیگر بازیگر را دنبال میکردم و فیلمهای آن بازیگر را میدیدم. «طناب اعدام» وسترن بعدی کلینت بود با یک کارگردان آمریکایی، تد پست Ted Post. خوب بود البته نه به خوبی وسترن اسپاگتی. نوبت «هری کالاهان» بود و سری فیلمهای پلیسی کلینت ایستوود. پلیس نه چندان خوش نام و درستکاری که بر ضد آدم بدها و خلافکارها حاضر بود یک تنه بایستد و بجنگد. کلک بزند و خلاف کند و آدم بکشد تا خودش را ثابت کند. جایی خواندم که ایستوود با کارگردان (تد پست) کلی چونه زده و با تهیه کننده جنگیده تا توانسته کاراکتر هری خبیث (dirty Harry) را آنجوری که خودش درست میدانسته در بیاورد و اجرا کند، که به نظرم درست هم میگفته است.
بازیگری را در دهه 50 شروع کرده و کارگردانی رو از اوایل دهه 70 . بازیگر، کارگردان، تهیه کننده، نویسنده و آهنگساز فیلمهای خودش بوده است.
از دست راستی های افراطی جنوب غرب آمریکا است و برای حزب جمهوری خواه تبلیغ میکند. طرفدار قانون آزادی اسلحه در ایالت های آمریکا است. شهردار شهر مالپاسو (محل سکونت و زندگی خودش) بوده و زمانی هم میخواسته فرماندار کالیفرنیا بشود.( آرنولد زودتر اقدام کرد و پست را گرفت، هیکلش هم بزرگتر بود و بیشتر به چشم میامد). 4 تا اسکار دارد، 5 گلدن گلوب، 3 تا جایزه انجمن کارگردان های آمریکا، 3 تا جایزه از فستیوال کن. کلینت ایستوود 66 تا فیلم بازی و 37 تا فیلم کارگردانی کرده، 40 تا فیلم تهیه کننده بوده و برای 8 فیلم موزیک متن ساخته است.
دهه 50 ، بازیگر سریالهای آمریکایی بوده و دهه 60 به ایتالیا میرود و یکی از بهترین بازیگرهای وسترن اسپاگتی میشود. دهه 70 به هالیوود برمیگردد و میشود «کلینت ایستوود« مشهور.
بهترین پلیس خبیث و کثیف و درستکار هالیوود است و شخصیت سوارکار بدون گذشته را در فیلمهای وسترن پایه گذاشته و به خوبی اجرا کرده است. در کارنامه اش همه گونه فیلمی به چشم می خورد، هم در نقش بازیگر، هم در مقام کارگردان. فیلمهای وسترن خوب همچون «خوب، بد، زشت»، «جوزی ولز یاغی» و «نابخشوده» برنده اسکار و کاندید جشنواره کن شدند. فیلمهای جنگی «قلعه عقابها» و «قهرمانان کلی»، فیلمهای اکشن همچون سری «هری کالاهان» و the Eiger sanction & In the line if fire از دیگر آثار مطرح اوست.
و فیلمهای مورد علاقه من «پلهای مادیسن کانتی» و «رودخانه مرموز» هستند.
The bridges of Madison county & Mystic river .

برای فیلم «رودخانه مرموز» شان پن و تیم رابینز هر دو برنده اسکار شدند و برای فیلم Million dollar baby هیلاری سوانک و مورگان فریمن اسکار بازیگری گرفتند و خود کلینت ایستوود اسکار کارگردانی را برد.
من همچنان وسترن های اسپاگتی مشترک «سرجیو لیونه»، «کلینت ایستوود» و «انیو موریکونه» را دوست دارم و از هر فرصتی برای دوباره دیدن آنها استفاده میکنم.
