اخبار هنراز گوشه و کنارصفحه اول

«مکبث»، خونخواری دوست داشتنی

نگاهی به «مکبث» نوشته شکسپیر

Reza Servati کارگردان تئاتر
Reza Servati
کارگردان تئاتر

رضا ثروتی – کارگردان تئاتر
ایران

 فكر مي كنم بهترين توصيفي كه ميشود از شكسپير كرد را «گئورگ بوشنر» نوشته، جملاتي كه بزرگترين تاثير را روي من گذاشته اند. «بوشنر» بعد از نگارش «مرگ دانتون» در نامه اي به دوستش مي نويسد:«دو هفته است در بي تابي و تب مي سوزم، چرا كه نمايشنامه دانتون رو براي خاطر پول، خيلي زود رسوندم به چاپخانه، حالا مي فهمم در برابر شكسپير،  يه كوتوله بيشتر نيستم، يه شاگرد توي مدرسه اون، شكسپير براي كل تاريخ و ابديت مي نوشت، من براي يه لقمه نون!»( نقل به مضمون)

اين جملات حلقه مفقوده ادبيات نمايشي سرزمين من است، سرزميني كه درام نويسانش در درخشانترين حالت درام هاي معتبري را خلق مي كنند كه متاسفانه انقضاي تاريخي دارند! نه تنها از زمان خودشان فراتر نمي روند، بلكه از مرزهاي ما هم عبور نمي كنند، مگر به دست هنرمندي كه همزمان نمايشنامه نويس و كارگردان يک اثر باشد! شكسپير آنچنان فراتاريخي، انسان را با همه پيچيدگي هايش واكاوي مي كند، كه در هر عصري دغدغه هاي اكنوني آن دوره خودش را به رخ مي كشد.

براي من در «مكبث» خيانت، خوابگردي، حرص قدرت، مشكلات جنسي و عدم باروري، بي خوابي، افسردگي … از مهمترين ويژگي هاي انسان عصر حاضر است كه با دراماتورژي از متن شكسپير داشتم، تمركزم را در واكاوي اين دغدغه ها گذاشتم.

Wiliam Shakespeare

شکل گیری ایده اولیه نمایش «مکبث» برمبنای ایده اجرای دوباره و دوباره تراژدی های بزرگ است. از لحظه ای که شکسپیر متن «مکبث» را نوشته و در تئاتر «گلوپ» انگلستان به روی صحنه برده است، کاراکترهای این نمایش ناچار بوده اند هر باره به اراده انسانی بر روی صحنه حاضر شوند. دوباره به جنون قدرت دچار گردند، شیرینی طعمش را بچشند و باز سقوط را تجربه کنند. نکته اینجاست که این فراخواندنها، سالها به طول انجامیده و خواهد انجامید و هر انسانی در هر گوشه از دنیا این قدرت را داشته و دارد که این شخصیت ها را دوباره بر روی صحنه به سرنوشت محتوم شان دچار کند. این ایده در فرم اجرایی «مکبث» اینگونه بازتاب پیدا می کند که شخصیت ها در ابتدای نمایش به شکل اجسادی نمایش داده می شوند که از تاریکی عمق صحنه از بستر مرگ بر میخیزند و گویی با نیروی مقاومت ناپذیری به آوانسن و جایگاه اصلی بازی کشیده می شوند.

باید بپذیریم در ذهن همه ما مفهوم قدرت و قدرت طلبی با مردانگی پیوند دارد. اغلب در دنیای سیاست و به طور کلی در جامعه جنگ بر سر قدرت بین مردان رخ می دهد : این جهان جهان مردانه ای ست. البته استثناهایی هم وجود دارد شبیه انجلا مرکل و مارگارت تاچر و بعضی از دوستان دیگر! اما از شوخی گذشته حضور زن توام با لطافت، نرمی و گرمایی ست که با فضای خشک، سرد، و زنگ زده ای که در این نمایش جاری ست منافات داشت. به علاوه عنصر خشونت هم که بازتاب پررنگی در این نمایش دارد. همیشه با جهانی مردانه همراه بوده است. جهانی که از اول تاریخ مردان را به جنگ و خونریزی و زورآزمایی پیوند زده است. اما در این نمایش ما با یک استثنا هم روبهرو هستیم: لیدی مکبث. شخصیتی که ما به ازای اسطوره ای اش مدهآ هم در قساوت به پای او نمی رسد. اگر «مده آ» موقع کشتن فرزندانش درد و رنج یک مادر را می چشد، لیدی مکبثی که شکسپیر خلق کرده در چنین موقعیتی دچار کوچکترین لرزشی نخواهد شد: من بچه به پستان گرفته ام و می دانم چه حالی دارد عشق به کودکی که از پستان من شیر می نوشد. اما اگر همچنان که تو در این کار قسم خورده ای سوگند خورده بودم که دمار از روزگارش برآورم در همان حال که به من لبخند می زد پستان از میان لثه های بی دندانش بیرون می کشیدم و مغزش را در هم می کوفتم.

Macbeth - Drected by Reza Servati - 2011 - Iran Photo By: Reza Moattarian
Macbeth – Drected by Reza Servati – 2011 – Iran
Photo By: Reza Moattarian

شخصیت لیدی مکبث در نمایشنامه شکسپیر عامل اصلی سوق دادن مکبث به قتل دانکن است. اوست که باعث می شود پیشگویی جادوگران به تحقق بپیوندد و حتی بیشتر از مکبث سودای رسیدن به قدرت را در سر دارد. سودای قدرت برای این زن همانطور که در دیالوگ بالا مشهود است، جایگزین فرزندی شده که مکبث عقیم هرگز نمی تواند به  او ببخشد. فرزندی که وجودش برای ادامه یافتن نسل مکبث و پایداری قدرتش حیاتیست اما هرگز متولد نخواهد شد. در اجرای ما از «مکبث» هم، بر همخوابگی لیدی مکبث با دانکن پیش از کشتن او تاکید می شود و آرزوی حفظ قدرت در هیات جنینی خودنمایی میکند که نطفه اش از همبستری با یک پادشاه بسته می شود. در پایان نمایش ما خواهران جادوگران را میبینیم که این جنین را که نماد آرزوی لیدی مکبث و مکبث برای نگه داشتن قدرتشان است، پیش از به دنیا آمدن با جادوی خود نابود می کنند.

در جا به جای نمایش لیدی مکبث، شوهرش را به خاطر نداشتن مردانگی تحقیر می کند. او را بزدل و سست عنصر می خواند. مثلا در جایی برای ناتوانی اش از انجام قتل او را شماتت می کند و برای تشویق او به قتل از تحقیرش استفاده می کند: اگر دل آن را داشته باشی مردی و هر چه خود را بالاتر از آن بخواهی که هستی می باید هر چه مرد تر باشی. با توجه به خصوصیاتی از این دست در دل نمایشنامه شکسپیر و همچنین فضای حاکم بر اجرای ما، برای بازی شخصیت لیدی مکبث یک بازیگرمرد اتنخاب کردم. به علاوه شباهت ظاهری لیدی مکبث و مکبث به ایده ی فرویدی آنیما و آنیموس هم راه می برد. در نمایش ما همانقدر که لیدی مکبث گرایشات مردانه دارد در شخصیت مکبث هم می توان خوی و احساسات زنانه پیدا کرد. این دو شخصیت با تمام ویژگی های زنانه و مردانه ای که درشان جمع شده، همچون دو نیمه ی مجزای یک انسان یکدیگر را کامل می کنند

Macbeth - Drected by Reza Servati - 2011 - Iran
Macbeth – Drected by Reza Servati – 2011 – Iran

دلیل انتخاب متن مکبث برای من این بود که شکسپیر در این نمایشنامه به شکلی خارقالعاده مینیمالیسم را رعایت می کند و با کمترین و موجزترین دیالوگ بیشترین اطلاعات را در اختیار ما قرار می دهد. این چهار بند بودند که مرا شیفته ی مکبث کردند:

مکبث: دلبندم دانکن امشب به اینجا می آید

لیدی: کی میرود؟

مکبث: فردا. خودش اینچنین خواست.

لیدی: فردایی که خورشید هرگز نخواهد دید.

شکسپیر با چهار جمله ی ساده جهان شخصیتها، مقاصدشان و روابطشان را برای ما روشن می سازد. من با الگو برداری از همین شیوه ی شکسپیر تلاش کرده ام کشمکش های کلامی را از متن حذف کنم و آنها را در قالب حرکت هایی که  از شکل عادی خود خارج و آشنایی زدایی شده اند و در قالب برون ریزی اصوات نا آشنا به شکلی انتزاعی و هماهنگ با جهان مینیمالیستی نمایش نشان دهم. در طراحی این حرکات و اصوات انتزاعی مهم این است که  اینها در عین غریب بودن بدون واسطه ی کلام ملموسترین احساسات و مفاهیم را به تماشاگر منتقل کنند.

وقتی تصمیم به اجرای متن مکبث گرفته شد به هیچ وجه قصد این نبود که یک اثر کلاسیک را با تمام زرق و برق ها و زیر و بمش اجرا شود. آنچه مرا به این متن جذب کرد دغدغه های موجود در این متن بود که برای انسان مدرن هم کاملا قابل لمس است. دغدغه هایی مثل بحران های روانی و جنسی «خیانت»، «قتل»،  «عذاب وجدان»،  «جاه طلبی»، «خواب گردی» و تنهایی. متن پنج پرده ای شکسپیر را به طور کامل اجرا کردن، می تواند مخاطب امروز را کسل کند و اتفاقا او را از توجه به مفاهیم عمیق و تامل بر انگیز موجود در متن باز دارد. در اجرای من که هدف کالبد شکافی دو کاراکتراصلی و تم، شاه کشی و قدرت طلبی ست، دو پرده اول متن شکسپیر و پرده آخر آن درست عمل می کنند. جایی که شکسپیر داستان این دو کاراکتر  را روایت می کند. دو کاراکتری که از هر جهت عمیقترین و قابل بررسی ترین کاراکترهای این نمایشنامه اند.  شخصیت این دو آن قدر پر زیر و بم و چند وجهی است که می تواند چندین شخصیت را در خود جای دهد. به علاوه  شکسپیر بعد از دو پرده اول نمایشنامه این دو شخصیت جذاب را رها می کند و به سراغ شخصیتهای فرعی چون مکداف، لیدی مکداف، و ملکم و … می رود و برای شکل دادن به الگوی کلاسیک تقابل خیر و شر، میانه نمایشنامه را صرف پروراندن سویه خیر که مکبث و لیدی در برابر آن قرار می گیرند میکند. نگاه اخلاقی مطلق گرایانه ای که با دریافت های انسان معاصر منافات دارد. اما الگو باز هم خود شکسپیر است  و متنش: نشانه هایی در متن خود شکسپیر هست که مخاطب را به سمتی سوق می دهد که حتی مکبث خونخوار و آدم کش را دوست بداریم. مکبث در عین قساوتی که دارد یک شاعر و فیلسوف هم هست.

 

Macbeth - Drected by Reza Servati - 2011 - Iran Photo By: Reza Moattarian
Macbeth – Drected by Reza Servati – 2011 – Iran
Photo By: Reza Moattarian

 

Review Overview

User Rating: 4.31 ( 174 votes)
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

دکمه بازگشت به بالا