نیلوفر قرشی، تورنتو
با نزدیک شدن به شب، در هفدهمین روز از قرنطینه، نمی توانم به این موضوع فکر نکم که روز سیزدهم نوروز پیش رو است و سیزده بدر در سایه تاریک ویروس کوید-۱۹ (COVID-19) به دیدارمان خواهد آمد. سال نو ایرانی که پیشترتحت شرایطی وخیم آغاز شده است، و حالا در روز سیزدهم، روزی که همه ایرانیان خانه های خود را ترک می کنند تا در کنار خانواده های خود برای جلوگیری از “بدشانسی روز سیزدهم” در طبیعت باشند، همه ما در خانه در قرنطینه خواهیم بود. با این حال، هیچ یک از اینها اهمیتی ندارند، زیرا سال نو چینی هم آمد و گذشت، و برای این ویروس هیچ تفاوتی ایجاد نکرد، بنابراین نوروز نیزمی گذرد. در حقیقت، ما احتمالاً در طول تعطیلات آخر هفته عید پاک نیز در قرنطینه ای جدی تر و محدودتر خواهیم بود.
سال ۲۰۲۰ به سرعت به سالی تبدیل شده است که تمام سنت ها و برنامه ها و ساختارهای اجتماعی پیشین معنای خود را از دست داده اند. با این که ناراحت کننده به نظر می رسد، ممکن است این اتفاق روزی بهترین چیزی باشد که تاکنون رخ داده است و شاید چرخشی برای همه بشریت باشد. به نظر می رسد که جهان در حال تجربه نوعی جمع گرایی است. یک نوع دلسوزی، از خود گذشتگی و انسان تر بودن. مانند همه جنگ ها، این هم مستلزم گرد هم آمدن همه بشریت است و این بار در برابر دشمن مشترک: COVID-19.
جای تعجب نیست اگر این دشمن خونسرد بتواند نه تنها زندگی، بلکه اختلافاتی مانند نژاد، وضعیت اجتماعی و مذهب را نابود کند. شاید شعر بنی آدم و درک جدایی ناپذیر بودن انسان ها از یکدیگر در این بحران جهانی زنده شود. بنی آدم، شعری از کتاب گلستان، یکی از آثار معروف شاعر بزرگ قرن هفتم، سعدی شیرازی است. او در این شعر نوستالژیک می نویسد:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
حالا ما در قرن بیست و یکم در حال یادآوری گلستان سعدی و رویای او هستیم. چه چیزی می توانسته او را به نوشتن این شعر ترغیب کند؟ چگونه می دانسته که بشریت روزی به زانو در خواهد آمد و آنچه را که او پیشتر در نوشته اش در مورد محبت به یکدیگر آورده است، می آموزد؟ امروز، COVID-19 حقیقت سرد و تلخی راجع به روشی که ما سبک زندگی خود را بر اساس آن طراحی کرده ایم نشان می دهد.
مدتهاست که در انزوا هستیم و فقط قلمرو فیزیکی آن مشهود نبود. ما یک سپر نامرئی ساخته ایم تا از دیدن دردها، درخواست ها و گریه های یکدیگر جلوگیری کنیم. خوشبختانه، این ویروس نحوه اتصال چرخه زندگی و جهان را به عنوان یک واحد و ارگانیسم روشن می کند، مانند سعدی که آن را به عنوان یک بدن معرفی می کند، که دیگر نمی تواند عملکرد جداگانه ای داشته باشد.
گرچه امسال همه مجبور شده ایم با ترس های خود روبرو شویم و برخی از ما در روز سیزده بدر در داخل خانه قرنطینه باشیم، اما این امیدواری وجود دارد که شاید بتوانیم نور و تاریکی را با هم بپذیریم. ما می توانیم خوب و بد را با هم در آغوش بگیریم و از اتفاقات بد فرار نکنیم. ما میتوانیم کانال اخبار را عوض نکنیم تا به اخبار این بیماری کشنده گوش ندهیم، و یا درباره افزایش نرخ مرگ و میر جهانی آن آگاه نشویم.
برای یکبار هم که شده، میتوانیم با این مشکل رو برو شویم و احساس وحدت کنیم. همگی در حال جنگ با یک دشمن هستیم و برای پیروزی، زنده ماندن، پیشرفت و شکوفایی و موفقیت دوباره به یکدیگر کمک کنیم. به جای اینكه به “چرا من” فکر كنیم، می توانیم بر “ما شدن” تمرکز کنیم. این موضوع می تواند میراث ما در دوره های پایانی قرن بیست و یکم باشد. ما می توانیم بر تقسیماتی که اجدادمان اعمال کرده اند چیره شویم و بتوانیم به عنوان “یک بدن” و “فرزندان آدم” به زندگی ادامه دهیم.