صلح و دوستی با بهترین رنگ ها
«بهترین رنگ» کتابی تصویری برای کودکان پنج تا دوازده ساله
پوپک راد
برای مردی با این یال و کوپال نام غریبی دارم؛ پوپک راد. نتیجه ی ذوق پدر و مادرم که نامم را از شعری از نادرنادرپور الهام گرفته اند (و البته با این ذوق مرا و بسیاری دیگر را کم به دردسر و خنده نینداختهاند!) پدرم کتابخوانی بود قهار که فارسی را خوش می نوشت و مادرم هنوز هم صدها بیت در حافظه دارد و در مشاعره حریفی قدر است.
متولد سال چهل و چهارم؛ هزار و نهصد و شصت و شش.
به دبستان مکتب پارس رفتم و دورهی راهنمایی را در مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان گذراندم که در دنیای پس از انقلاب به مرکز تیزهوشان تغییر نام داد و من و والدینم چنان تیزهوش بودیم که دو سال طول کشید تا روشنمان شود که مرکز آزار تیزهوشان است و رضایت دادیم که دو سال آخر تحصیلات رسمی را در دبیرستان رازی بگذرانم!
به دلایلی که بماند، اجازه ی رفتن به دانشگاه را نداشتم، این شد که در به درـ و از زیر سنگ تا بالای کوه قاف ـ به جست و جوی استادها رفتم و راه سه چهار ساله را ده ساله خزیدم: طراحی و نقاشی را از محمود میرزایی و آیدین آغداشلو؛ گرافیک را از عین الله شیرازی، مجید اخوان و رویین پاکباز؛ داستان نویسی را در کلاس های شورای کتاب کودک و بعدتر از زنده یادان منصور کوشان و نادر ابراهیمی؛ فن بیان و سخنوری را از زنده یاد ایرج دوستدار، و سینما و فیلمنامه نویسی را از بهرام بیضایی و فرهاد توحیدی آموختم. (پیشتر موسیقی را در کارگاه موسیقی از کاملیا مسیح ـ که نمیدانم اکنون کجاست ـ و نیز در مرکز موسیقی میثاقیه آموخته بودم و البته در اولین فرصت رهایش کرده بودم ـ که داستانش طولانیست!)
در انتشارات آگاه برای حسین حسینخانی نمونه خوانی، ویراستاری و صفحه آرایی کردم و در خانه ی گرافیک برای مجید اخوان طراحی و تصویرگری، هفت سالی مدیر یک مرکز غیر رسمی فرهنگی هنری بودم و همزمان زیر نظر فرهاد فارسی دستیاری طراح صحنه، زیر نظر بهرام بیضایی اجرای صحنهی تئاتر و دستیاری کارگردان، و زیر نظر اصغر عبداللهی و فرهاد توحیدی فیلمنامه نویسی کردم و بعدتر در کلاس های خصوصی، تکنیک های نقاشی و خلاقیت بصری، پایه های داستان نویسی و سینما، و آشنایی با هنر را آموزش دادم.
در ایران دو کتاب داستانی برای کودکان، دو کتاب داستانیـ آموزشی برای جوانان و یک ترجمه از من منتشر شده، برای چندین مجموعه و فیلم بلند تلویزیونی و سه فیلم سینمایی (ساخته شده و نشده) فیلمنامه نوشته ام، در تهیه ی چندین نمایش صوتی و دوبلاژ چندین فیلم مستند شرکت داشته و چندین فیلم کوتاه تهیه و کارگردانی کرده ام.
در سال دو هزار و سه، به علت محدودیت های آزارنده و آزارهای فزاینده، همراه با همسرم هیلدا هاشمپور، از ایران مهاجرت کردیم و بعد از حدود یک سال اقامت در ترکیه به کانادا رسیدیم. در کانادا دو سالی نویسنده، تصویرگر و بعدتر مدیر هنری یک مجله ی بین المللی کودکان بودم و دو سالی هم مدیریت یک وبسایت فرهنگیهنری برای جوانان ایرانی را بر عهده داشتم و همزمان برای وبسایت و رادیوی فارسی بیبیسی و وبسایت جدیدآنلاین گزارش تهیه می کردم و در دانشگاه رایرسون سینما میخواندم.
در پایان سال دو هزار و هفت از تورنتو به واشنگتن دی سی آمدم، فوق لیسانسم را در «فیلمسازی برای سینما و تلویزیون» از دانشگاه «امریکن» گرفتم و در تلویزیون فارسی صدای آمریکا مشغول به کار شدم. تهیهی برنامه هایی در مورد زنان هنرمند برای یکسال، تهیه و اجرای ویژهبرنامهی زنده وهفتگی «فرهنگ و هنر» برای دو سال، و تهیهی مجموعهی مستند “پرتره” ـ در مورد اهالی فرهنگ و هنرـ در سی اپیزود نیمساعته محصول سال های کارم در صدای آمریکا است. چند سالی هم هست که در همین شبکه به ترجمه، صداگزاری و مدیریت دوبلاژ مستندهای علمی، فرهنگی و هنری مشغولم. مدتی تهیهی پادکستهایی برای وبسایت «آسو» و تدوین مجموعه های تربیتی برای تلویزیون اینترنتی رسانهی پارسی را بر عهده داشتم و اخیرا هم مجموعهی انیمیشن دوازده قسمتی “فاصله ها” را تولید کرده ام.
اکنون در «بتزدا»ی ایالت مریلند (در حومهی واشنگتن دیسی) با همسرم هیلدا و پسرک هفت سالهام رادین زندگی میکنم و آخرین ارتکابم چاپ کتاب “بهترین رنگ” به زبان انگلیسی است.
وقتی سی سال پیش، در میانهی جنگ ایران و عراق، کتابی دربارهی صلح و دوستی مینوشتم، امید چندانی به چاپش نداشتم ـ ولی با تعجب ناشری معتبر کتاب «بهترین رنگ» را پذیرفت و به چاپ دوم هم رسید اما کتاب بعدیام را ـ که آن هم برای کودکان بود ـ هرگز نه ناشران نیمه دولتی پذیرفتند، نه هیچ ناشر خصوصی تن به دردسر چاپش داد و نه هرگز از سد ارشاد گذشت.
«بهترین رنگ» با تصویرهایش در چمدانی سیاهرنگ با ما از ایران به ترکیه، از آنجا به کانادا و از کانادا به آمریکا آمد و سال ها در همان چمدان ماند اما… وقتی چند ماه پیش ـ به پیشنهاد هیلدا ـ بیرونش آوردم و نگاهش کردم، دیدم که متاسفانه ـ بعد از سی سال ـ در هنوز برهمان پاشنه میچرخد و به لطف سیاستمداران این سو و آن سوی جهان، جنگ حالا درست وسط شهرهای ما، در گوشهی خیابانها، حتا بر صندلی مدرسه ها و سینماها در کمین است و کودکان ما همچنان در خطرند و چاپ مجدد «بهترین رنگ» همچنان معنادار است.
“The Greatest Color” کتابی است تصویری برای کودکان پنج تا دوازده ساله که در دل داستانی ساده به آموزش گوناگونی، بردباری، احترام و صلح میپردازد و اکنون در بازارهای آمازون در سراسر جهان به فروش میرسد:
کودکان ما سزاوار جهانی بهتر برای زیستناند و باید برای ساختن چنین جهانی آماده شوند. «بهترین رنگ» به این امید نوشته شده است.