اینترنت حق کتاب را خورده
فرشته مولوی:
اول باید با شرمندگی بگویم که فیلم و فیسبوک سهمِ کتابِ کتابخوانی مادرزاد مثل من را هم کم کرده، چه رسد به دیگران. سرراست بگویم سینما و تلویزیون و اینترنت حق کتاب را خورده. این از جفای روزگار به کتاب، که کاریش نمیشود کرد. این را هم باید بگویم که در سال گذشته بیشتر از آن که کتاب تازه خوانده باشم، کتاب کهنه خواندم و یا دوباره خوانی کردم. هم روزآمد بودن در آداب و ترتیب کتابخوانی من چندان جایی ندارد؛ هم برنامهی کتاب ماه تهرانتو وادارم میکند به سراغ کتابهای نه چندان تازه بروم.
در میان دوباره یا چندباره خواندهها از دو کتاب یاد میکنم که هردو از بهترین خواندههای همیشگی من هستند: کتاب هشتاد و دو نامهی هدایت (به دوستش شهید نورایی) برایم گل سرسبد است؛ چرا که هدایت را جانغریب (free spirit)ادبیات معاصر ایران میدانم. مخاطب هدایت در این نامه ها، حسن شهید نورایی، حقوقدانی روشنفکر است. نامهها در گذر سالهای 1324 تا 1329، یعنی در دورهی جنگ سرد در جهان، نوشته شده و حال و هوای آن روزگار ایران را به روشنی نشان میدهد. از این گذشته این سالها سالهای آخر زندگی هدایت است و بنابراین از دید هدایتشناسی هم این نامهها ارزشمندند. سوای این دو، ویژگی زبان و طنز هدایت در این نامهها بسیار چشمگیر است.
کتاب دوم نمایشنامهی مرگ یزدگردِ بهرام بیضایی است. ارزش این نمایشنامه که فیلمی از آن هم در دسترس است، در چند بعدی بودن آن است. از دیدگاه تاریخی به شکست امپراتوری ساسانی در برابر عربها میپردازد. از دیدگاه اجتماعی-سیاسی کشمکش میان حاکم و محکوم را نشان میدهد. از زاویهی انسانی بیانگر پیچیدگیهای ذهن و روان آدمهاست. و سرآخر از نظر هنری نمونهای برجسته از اثری که با به کارگرفتن ساختار روایی پیچیده اما سنجیده و زبانی درخور چندگانگیهای واقعیت زندگی را به نمایش درمیآورد. مرگ یزدگرد در ادبیات نمایشی ایران ماندگار و درخشان است