نگاهی گذرا به فیلم «دست نوشته ها نمی سوزند»
به بهانه اکران در جشنواره دیازپورا – تورنتو
نوامبر ۲۰۱۴
در اولین روز چهاردهمین دوره فستیوال بین المللی Diaspora تازه ترین فیلم محمد رسول اف، به نام «دست نوشته ها نمی سوزند- Manuscripts Don’t Burn» به نمایش درآمد. فیلمی درباره قتل های زنجیره ای. اما این بار با نگاهی داستانی و نه مستند.
در ابتدای فیلم «دستنوشتهها نمیسوزند» نوشته شده که این فیلم با الهام از حوادث واقعی ساخته شده است. محور اصلی فیلم سرکوبهای شدید سیاسی نویسندگان در ایران است و موضوعاتی چون نقشه برای مرگ دستهجمعی نویسندگان در سفر به ارمنستان با اتوبوس٬ قتلهای زنجیرهای و خودکشی سیامک پورزند٬ نویسنده و روزنامهنگار٬ را شامل می شود. این فیلم که در داخل و خارج از ایران فیلمبرداری شده، بدون تیتراژ است و در پایان آن، کارگردان در متنی توضیح می دهد که به دلایل امنیتی، عوامل فیلم معرفی نمیشوند تا در ایران مشکلی برایشان پیش نیاید.
در «دستنوشتهها نمیسوزند» قرار نیست گرهی گشوده و یا رازی برملا شود. فیلم، روایت ساده اما داستانی، از قتل های زنجیره ای است که در سالهای اخیر، درباره آن بسیار شنیده و یا خوانده ایم. اما آنچه شاید بتواند، این اثر را از ورطه روایت های تکراری نجات دهد، قصه قاتلان و زندگی خصوصی آنهاست. قاتلانی که نه شاخ دارند و نه دم. مانند من و شما زندگی می کنند، بدهکارند، یکی از عزیزانشان بیمار است و مانند خیلی ها، پولی در بساط ندارند تا خرج دوا و درمانشان کنند.
ماجرای اصلی فیلم درباره شخصی به نام «کسرا» است که نویسنده و از زندانیان سیاسی سابق بوده و همچنان تحت نظر است، اما مخفیانه در حال نگارش خاطرات خود، به ویژه ماجرای اتوبوس حامل نویسندگان در سفر به ارمنستان است.
«دست نوشتهها نمی سوزند» با صحنه ای در بیابان آغاز می شود و تماشاگر را در جریان قتلی می گذارد که چند لحظه پیش رخ داده است. «خسرو» راننده اتوبوس ارمنستان که نتوانسته بود ماموریت قبلی اش را به خوبی انجام دهد، این بار با «مرتضی» سوار بر پژویی نقره ای، به سراغ طعمه های خود می روند. «خسرو» پسرش بیمار است و برای بستری کردنش در بیمارستان، پول لازم دارد، اما چندین بار در طول فیلم تاکید می کند که همکاری اش در این پروژه به خاطر پول نیست. در جایی هم برای مخاطب بازگو می کند که چگونه با «سعید» – سعید امامی – آشنا شده و به وزارت اطلاعات راه یافته است.
در فیلم برای نشان دادن مذهبی بودن قاتلان، تنها به وضو گرفتن آنها و اینکه برای کشتن نویسندگان از بالا دستور و حکم شرعی دارند، کفایت شده، اما در مورد «خسرو» رگه های مذهبی او بیشتر نمایان است. در صحنه ای از فیلم شاهد آن هستیم که از آنجا که «خسرو» نمی خواهد، خون بی گناهی ریخته شود، از «مرتضی» می خواهد این کار را انجام ندهد. در صحنه دیگری هم می گوید که همسرش معتقد است بیماری پسرشان، به خاطر کارهای اوست.
هر چند فیلم ادعای پرداختن به رخدادها و شخصیتهای واقعی را ندارد، اما بی تردید تماشاگران غیر ایرانی و آنان که سیامک پورزند، محمد مختاری و پیام فضلینژاد را نمیشناسند و چیزی از ماجرای اتوبوس ارمنستان نمیدانند هم، میتوانند با قصه فیلم ارتباط خوبی برقرار و آن را دنبال کنند.
محمد رسولاف، به دنبال حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، در اسفند همان سال در خانه جعفر پناهی، به همراه او بازداشت شد. در دادگاه محاکمهاش در آذرماه سال 89، اتهام او «اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی و فعالیت تبلیغی علیه نظام» اعلام شد و به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی محکوم شد که حکم زندان او بعدها به ۱ سال کاهش پیدا کرد.
این کارگردان در سال 2011 ، با فیلم «به امید دیدار»، برنده جایزه بهترین کارگردانی در بخش «نگاه دیگر» جشنواره کن شده بود. جایزهای که به علت ممنوعالخروج بودنش، نتوانست شخصا آن را دریافت کند. رسولاف اما این بار در کن 2013 حضور داشت و با فیلم «دست نوشته ها نمی سوزند»، جایزه فیبرشی (فدراسیون منتقدین بینالمللی) این جشنواره را بدست آورد. او در اکتبر سال جاری نیز، به عنوان رییس افتخاری جشنواره حقوق بشر نورمبرگ برگزیده شد. در آن زمان نیز پاسپورت رسولاف توقیف شده بود و او نتوانست در این جشنواره حاضر شود.
در سپتامبر 2013، چهلمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تلوراید که با حمایت آرشیو حفاظت از فیلم آمریکا برگزار شد نیز در طول دو شب از برگزاری این جشنواره، «دستنوشتهها نمیسوزند» را به نمایش گذاشت. در این جشنواره مراسم بزرگداشتی برای این کارگردان برگزار شد.
همچنین بازیگران نقش اول و دوم فیلم که تن به پناهندگی سیاسی در کشور آلمان دادند، در جشنواره «دور دنیا با ۱۴ فیلم» در برلین حاضر شدند، اما به شرطی که حتی در آنجا هم اسامی آنها اعلام نشود و سوالی نیز از آنها پرسیده نشود. بنابراین زمانیکه آن دو روی سن حاضر شدند، در سکوت مورد تشویق حضار قرار گرفتند. این دو بازیگر تنها بازیگران فیلم هستند که پیش از این، داخل ایران به سر میبردند و بقیه بازیگران تقریبا همگی پیش از این نیز مقیم خارج از ایران بودند.