تنها آنها که در جنگ بودهاند میدانند
معرفی کتاب "تماشای رنج دیگران" نوشتهی سوزان سانتاگ
عکاسی هنری است مرثیهخوان. هنری دلگیر و تاریک روشن. بیشتر سوژههایی که از آنها عکس گرفتهایم نشان از آن دارد که احساس ما لمسشان کرده است. تک تک عکسها یادمان مرگاند. عکس گرفتن مشارکت در آسیبپذیری، میرندگی و ناپایداری دیگری است.
کتاب تماشای رنج دیگران، در باب هر رنجی است که از آن «من» نیست و به دیگران تعلق دارد. رنجها و مرگهایی که اغلب از طریق اخبار و عکسها به دست ما میرسند. عکسها تلاشهاییاند به منظور ارتباط، یا راهیابی به واقعیتی دیگر. عکس، به خصوص عکس مردم و سرزمینهای دوردست. گذشتهای که دیگر نیست، میتواند ما را در حرمان فرو برد و در ما احساسی برانگیزد.
تماشای رنج دیگران
نویسنده:سوزان سانتاگ
مترجم: زهرا درویشیان
ناشر: چشمه
سال چاپ: ۱۴۰۰
نوبت چاپ:۹
تعداد صفحه: ۱۳۳
مرگهای مکرر و رذالتهای بیپایان مدام درحال ثبتشدناند. نمایش فلاکت «آندورها» در اکثر مواقع، سانسور یا حتی قدغن میشوند و تماشای آن هم که همیشه طاقتفرسا و اسفناک بوده و هست. اما به هرحال استناد به عکسها برای راه یافتن به حقیقت و مددجویی از تصاویر برای پاسخ دادن به سوال چرا جنگ؟ غیرموثق و تا حدودی از ریشههای عاطفی و نابخردانه برخوردار است. تنها آنها که در جنگ بودهاند میدانند شاهد انفجار و فروپاشی پیکرها و سوختن آرزوهای غیرقابل بازگشت بودن به چه معناست و ویرانی در یک لحظه واقعا یعنی چه. سوزان سانتاگ با نثری قوی و بیپرده تلاش میکند تا متهمان این موضوع را شناسایی کند و سیستمهای قدرت را به چالش بکشد. او دنبال راهحلی است برای بازماندگان و واکاوی شیفتگان جنگافروزی و شکنجهگران در طول تاریخ.
چگونگی ما به موج روزافزون اخبار مربوط به فجایع جنگ معضلی است که از اواخر قرن نوزده مطرح بوده. در این میان سانتاگ عکاسی را صادق ترین و عمیقترین مدیوم برای بازتاب اخبار و رنج انسان معرفی میکند. او یادآور میشود که در عصر هجوم اطلاعات، عکس روشی سریع برای درک یک واقعه و وسیلهای جمع و جور برای به خاطر سپردن است. در اینجا عکس به مثابهی یک نقلقول، پند یا ضربالمثل عمل میکند. هر یک از ما در ذهن خود صدها عکس ذخیره کردهایم که برای یادآوری امادهاند و سانتاگ در این کتاب به این یادآوری و لحظاتی که توسط عکسها با وقایع تکاندهنده مواجه میشویم؛ میپردازد.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«آنها که ثبت تصویر را تنها مستندسازی و ضربهای بر شاتر میدانند ذهن هوشیارِ خالق را نادیده میگیرند. مردم هنگام رویایی با تصاویر بدبختی و فلاکت میخواهند سنگینی آنچه را مشاهده شده است حس کنند، بدون لکهای از هنرنمایی که برایشان با دورویی و جعل برابر است. تصاویر حوادث جهنمی اگر «بهدرستی» نوردهی یا قاببندی نشده باشند به نظر معتبرترند؛ زیرا عکاس آنها یا آماتور بوده یا یکی از چندین سبک ضدهنری شناخته شده را پیش گرفته است که تقریبا هر دو از یک میزان تاثیر برخوردارند. در اصطلاح هنری عکسهای کمتر دستکاری شده، خیلی در پی ایجاد دلسوزی و همذات پنداری نیستند( اتفاقاتی که در عکاسی سهلالوصول به شمار میآیند و تمامی عکسهای تیره روزی و فلاکت امروزه به شکل گستردهای همه جا پخشاند در معرض چنین شک و گمانی هستند.)»
دربارهی نویسنده:
سوزان سانتاگ در 16 ژانویهی سال 1933 در نیویورک به دنیا آمد. او زمانی که تنها 5 سال داشت پدرش را از دست داد و دوران کودکیاش را همواره با غم و اندوه و زندگیِ سرد با مادرش توصیف میکند. سانتاگ در دانشگاه برکلی و شیکاگو تحصیلاتش را در رشتههای فلسفه و ادبیات گذراند. او در مورد عکاسی، فرهنگ و رسانه، ایدز و بیماری، حقوق بشر، و کمونیسم و ایدئولوژی چپ مقالات متعددی نوشته است و از سوی مجله نقد نیویورک یکی از بانفوذترین منتقدان نسل خود معرفی میشود. از معروف ترین نوشتههای او میتوان به جستار «علیه تفسیر» اشاره کرد که این جستار سانتاگ را به شهرتی جهانی رساند. علیه تفسیر که به بحث ادراک و سبک و هنر میپردازد توسط مجید اخگر به فارسی ترجمه شده و در نشر بیدگل به چاپ رسیده است.