تئاتر هنر قراردادها و نشانههاست
یادداشتی کوتاه بر اجرای نمایش آرش به کارگردانی سهیل پارسا در جشنواره تیرگان
پیش از تماشای نمایش آرش به کارگردانی سهیل پارسا برخوانیهای استاد بهرام بیضایی را نوشتههایی ادیبانه فقط برای خواندن میدانستم و گمان میکردم همین است که نویسنده هوشمندانه نام برخوانی را بر این آثار نهاده است. اجرای سهیل پارسا از این متن اما فرصتی بینظیری بود تا بدانم گمانم اشتباه بود، فرصتی مغتنم برای لذتبردن از تماشای اجرایی خیرهکننده از کارگردانی به غایت هنرمند، کاربلد و خلاق که میداند چهگونه تماشاگران را بر صندلیهای خود میخکوب کند.
سهیل پارسا با اجرای خیره کنندهاش ظرفیتهای نمایشی برخوانیهای بیضایی بیهمتا را آشکار کرده است. ضرباهنگ کار از همان آغاز چنان تند و کوبنده است که راهی نداری جز تسلیم خرسندانه. این لذت خلسهآور را من پیش از این هم در اجراهای دیگر سهیل پارسا چشیدهام. آرش به روایت سهیل پارسا از همان لحظهی آغاز خود چشم و گوش و هوش تماشاگر را به خود جلب و ببینده را مسحور میکند.
بازیهای بسیار دیدنی و فضاسازی مسحورکننده با صدا، رنگ، موسیقی و نورپردازی چشمگیر جادوی تئاتر را اثبات میکند. نمایش پر از لحظههای خلاقانهی ریز و درشت است. به گمانم هر کس پس از تماشای هر نمایش اثرگذار دست کم یکی دو تصویر ماندگار از آن به یاد خواهد داشت. تصویر ماندگار در من از آرش سهیل پارسا آن لحظه است که بازیگران نمایش، بالارفتن آرش از کوه را با دست به دست کردن پرچمکی نشان دادند. لذت تئاتر در همین لحظههاست. تئاتر هنر قراردادها و نشانههاست. تماشاگر کودکانه هر قرارداد و نشانهای را خواهد پذیرفت اگر اجرا کنندهگان تئاتر بدانند چهگونه نشانهها را تعریف و تبدیل به قرارداد کنند.