ادبیاتصفحه اولمعرفی کتاب

تکرار تاریخ در قلم گلستان

معرفی کتاب "مختار در روزگار" نوشته‌ی ابراهیم گلستان

آیدا پالیزگر

«مختار در روزگار را حدود 40 سال پیش نوشتم در خانه‌ی قبلی، در همین انگلستان که الان هستم. اما پی چاپش نبودم. و ماند. همان‌طور که برخوردها در زمانه‌ی برخورد مانده بود، که هنوز نبود شرح همه‌ی برخوردها که باید می‌بود و همان‌طور درآمد سرانجام بی‌آنکه دست زده باشم به کامل کردنش آن طور که فکر می‌کردم باید بشود.»

کتاب جدید ابراهیم گلستان درباره‌ی ماجرای زندگی امیرمختار کریم‌پورشیرازی، روزنامه‌نگار مشهور در دهه‌ی 20 و از یاران مصدق است که گلستان با او از کودکی آشنا و هم محله بوده و در جوانی رفاقت نزدیکی باهم پیدا می‌کنند. این رمان را گلستان در سال 57 نوشته و سال‌ها در پی آن بوده که آن را بازنویسی کند اما در تمام این سال‌ها نتوانسته کلمه‌ای به آن بیفزاید و کتاب همانی است که در سال 57 به رشته‌ی تحریر درآمده. آنچنان که پیداست پایان ناتمامی دارد و می‌شد چند صحنه به آن افزود.

 

مختار در روزگار

نویسنده: ابراهیم گلستان

ناشر: بازتاب نگار

سال چاپ: 1401

نوبت چاپ: 2

تعداد صفحه: 245

 

آنچه در مواجه با این اثر تازه به چاپ رسید‌ه‌‌ی گلستان مشهود است این است که این کتاب تنها یک رمان نیست. تاریخ زنده و معاصر و آینه‌ی تمام نمای روزگاری ست که آن را مورد بررسی قرار داده است. برای مثال چنان با جزییات تهران دهه‌ی 20 را توصیف می‌کند که گاه از قالب رمان فاصله می‌گیرد و به مردم‌نگاریِ دقیقی نزدیک می‌شود و تصویر کاملی از شرایط سیاسی و اقتصادی آن دوره را به خواننده می‌دهد. نثر گلستان نثر آسانی نیست. اما خواننده را بر سر ذوق می‌آورد که تا چه حد می‌توان با کلمات و زبان فارسی بازی کرد و ادبیاتی بکر آفرید. او در زمره‌ی نویسندگان معاصری قرار می‌گیرد که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالب‌های داستانی نوین، اهمیت قائل می‌شود و به آن می‌پردازد.

امیرمختار کریم پور شیرازی در روزنامه‌اش که «شورش» نام داشت مطالب تند و توهین آمیزی علیه شاه و خاندان سلطنتی خصوصا اشرف پهلوی می‌نوشت. چنان که می‌گویند که در نهایت این اشرف بود که دستور قتل مستقیم وی را داد و او را زنده زنده در سلولش اتش زدند. روایات متعددی از مرگ مختار در زندان هست اما محکم‌ترین آن را احمد کریمی حکاک به نقل از فروغی بیان داشته که می‌گوید کریم‌پور شیرازی را زنده در سلولش سوزاندند.

آنچه خواندن این کتاب را بیش از پیش واجب می‌کند، شباهت اتفاقات و وقایع آن با وقایع و حال و هوای امروز ایران است. آنچنان که او توصیف می‌کند: «اما تمایل به آماده بودن، حتی میل شدید به یک اقدام انفجاری بی‌پروا-یک اقدام، در دستگاه عصب‌های هرکسی به جوشش بود، زیر و رو می‌شد و می‌پخت و آماده‌تر می‌شد.»

 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«قدش برای سنش کوتاه نبود اما از قوز کوچکی که گردن او را فرو رفته بین شانه‌ها نشان می‌داد کوتاه می‌نمود، و وقتی که، سال‌ها بعد، سنش زیادتر شد قد کوتاه مانده بود یا شاید از همین علت چنین به چشم می‌آمد. شاید. دست‌هایش از تناسب عادی درازتر بود که پاهایش را چپیده در تنه می‌دیدی. با چنین پاها هم خوب تند می‌دوید و هم در فوتبال محکم به توپ می‌کوبید__و محکم‌تر به ساق پای روبه‌رویی‌ها. بسیار مهربان و  شوخ بود، با لبخندی همیشه حاضر و ذهنی همیشه آماده، بسیار باهوش بود و در مدرسه حاجت نداشت درس‌ها را با زحمت و مرور مکرر به حافظه بسپارد. شعرهای زیاد از بر داشت، و از همان زمان مدرسه شعر و قصیده هم می‌گفت. صدای تیزی داشت، و لهجه‌یی که نمی‌دانم از کجای فارس بود، نیریز یا فسا، شاید، هرچند شیرازی در نام خانواد‌گی‌اش می‌آمد. اسمش مختار بود و نام خانوادگی‌اش کریم‌پور شیرازی

درباره‌ی نویسنده:

ابراهیم گلستان زاده‌ی 26 مهر سال 1301 در شیراز است. وی کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار و عکاس ایرانی است که در سال 1340 موفق به کسب جایزه از جشنواره‌ی ونیز شد که این جایزه اولین جایزه‌ی بین‌المللی برای یک کارگردان ایرانی به شمار می‌رود. گلستان علاوه بر فعالیت‌های متعدد و تأثیرگذارش در سینما، داستان‌نویسی و ترجمه‌ی آثار بین‌الملل را نیز در کارنامه‌ی کاریش دارد. او دو اثر «دیالکتیک» از «استالین» و «اصول مارکسیسم» از «لنین» که درزمینه‌ی اصول مارکسیستی بودند را ترجمه کرد. او داستان‌هایی از «ارنست همینگوی»، «ویلیام فاکنر»، «آنتون چخوف»، «استیون کرین» و «استیون وینسنت بنت» را به فارسی ترجمه کرد و در مجموعه‌ی «کشتی شکسته‌ها» گردآوری کرد. «انتشارات روزن» این مجموعه را نخستین بار در سال 1334 منتشر کرد. او در همین سال کتاب «شکار سایه» را که شامل چهار داستان بود را هم منتشر کرد و ترجمه‌ی «هاکلبری فین» اثر «مارک تواین»، «مکبث» اثر «شکسپیر» و «دون ژوان در جهنم» اثر «برنارد شاو» را نیز به مجموعه آثارش افزود.

او در سال 1320 برای تحصیل در رشته‌ی حقوق به تهران آمد و وارد دانشگاه تهران شد. وی در دوران دانشجویی به عضویت حذب توده درآمد و تحصیل را رها کرد. اپریم اسحاق و نورالدین کیانوری از دوستان نزدیک او بودند. وی پس از جدایی از حذب توده  و در سال 1336 استدیوی سینمایی خود را به نام استدیو گلستان تاسیس کرد. فیلم خشت و آینه (1344) و فیلم اسرار گنج دره جنی(1350) از آثار معروف او به شمار می‌رود. وی پس از انقلاب 57 به ساسکس انگلستان مهاجرت کرد و تا کنون در آنجا زندگی می‌کند.

«آذر ماه آخر پاییز» 1327، مجموعه داستان «شکار سایه» 1334، مجموعه داستان «جوی و دیوار و تشنه»1346، مجموعه داستان «مد و مه» 1348 و … از آثار مکتوب او هستند. ‎‌

لینک خرید کتاب

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا