برش پنجم از جشنواره ی بین المللی فیلم های مستند کانادا: HOT DOCS 2016
امین عظیمی
SONITA
Iran, Germany, Switzerland
90 min
Special Presentations Section
Director(s): | Rokhsareh Ghaem Maghami |
Producer(s): | Rokhsareh Ghaem Maghami |
Gerd Haag | |
Aline Schmid | |
Kerstin Krieg | |
Editor(s): | Rune Schweitzer |
Cinematographer(s): | Behrouz Badrouj |
Ali Mohammad Ghasemi | |
Mohammad Haddadi | |
Arastoo Givi | |
Torben Bernard | |
Parviz Arefi | |
Ala Mohseni | |
Composer(s): | Sonita Alizadeh |
Sepandarmaz Elahi Shirazi | |
Moritz Denis | |
Sound: | Guillaume Wuhrmann |
Website: | www.wmm.com/sonita/ |
یک محصول ِ سفارشی ، جشنواره ای ، سطحی ، دروغین و شعاری که با ابتدایی ترین الفبای روایتگری و فضاسازی آشنایی ندارد و می کوشد ضعف های چشمگیر و بنیادین تکنیکی خود را زیر پوسته ی سوژه ی حساس و جذابش برای مخاطب غربی پنهان کند. «سونیتا» روایت دختری افغان است که به صورت غیرقانونی در زمان هجوم طالبان به ایران آمده، حالا در خانه ی کودکان کار در تهران به سر می برد و سودای خواننده ی رپ شدن در سر دارد. در گام نخست فیلم ساز هیچگاه نمی تواند دست یابی به این آرزو را برای شخصیت محوری فیلم به یک ضرورت دراماتیک منطقی در جهت پیشبرد روایت بدل کند.
کاراکتر سونیتا تنها با چند اشاره ی مبهم به اینکه می خواهد صدای دختران افغانی که به زور مجبور به ازدواج شده اند را به گوش دیگران برساند ، یعنی به شعاری ترین شکل ممکن وارد این بازی می شود اما در ادامه ابعاد ِ این خواست هرگز به شکل منطقی گشوده نمی شود. به طور مثال هنگامی که مساله ی ماندن یا نماندن ِ سونیتا در ایران به خاطر خواست مادرش برای برگرداندن و ازدواج کردن او مطرح می شود ، فیلم ساز خود به سیاقِ نمایشنامه های کهن یونانی، همچنان که بر ارابه ی خدایان جلوس کرده فرود می آید و مبلغ درخواستی مادر سونیتا را می دهد تا این دختر را در مسیر دستیابی به آروزی خواننده شدن اش یاری کند! و پس از آن سلسله حوادثی پراکنده و غیرقابل در امتداد یکدیگر نشان داده می شود.
سونیتا در یک چشم به هم زدن ، پله های موفقیت را صدتایکی می کند، بی اینکه گواهی تولد داشته باشد به راحتی وارد افغانستان می شود، مثل آب خوردن پاسپورت می گیرد و سر از شهر اوهایو در آمریکا درمی آورد که برای کشف چنین استعدادی حاضر شده اند هزینه ی کلانی و او را در یک مدرسه ی موسیقی بورسیه کنند. اینجاست که رشته ی دیگری از ارابه ی خدایان به دست دوستان آمریکایی فیلم ساز می رسد. میزان سطحی نگری و اشفتگی فیلم به حدی است که حتی این نوشته ی کوتاه را نیز آلوده و مبتلا کرده است. فیلم ساز در منظری دیگر حتی ناتوان از ایجاد روابطی زنده میان شخصیت های واقعی فیلم بوده است. در هیچ لحظه ای کاراکترها در مقابل دوربین یک گفت و گوی زنده و جاندار را ترسیم نکرده اند و استبداد زمخت فیلم ساز در مجبور کردن آنها در مسیر دیالوگ هایی پوچ و توخالی توی ذوق می زند.
نگاه کنید به صحنه ای که سونیتا و مادر و خواهرش در مورد مسئله ی بازگشت و ازدواج اجباری او حرف می زنند. به یاد بیاورید سکانس کلاس درس سونیتا هنگامی که در شناسنامه اش نام مایکل جکسون و ریحانا را به عنوان پدر و مادرش می نویسد- و قرار است فیلم ساز از این طریق پیام دهد که همه ی دختران افغانی و شاید هم ایرانی آرزو دارند که متواد آمریکا باشند !!- همچنین عدم راحتی مسئول خانه ی کودکان کار در مقابل دوربین که موجب می شود تصنع ، دروغ و شعارگرایی از در و دیوار فیلم روی سر مخاطب فرو بریزد و هوار شود.
«سونیتا» در نهایت یک گزارش الکن ، دست و پاشکسته به شدت ژورنالیستی و سرگردان از فیلم سازی است که سوراخ دعا را خیلی هم خوب پیدا نکرده و ممکن است بتواند با اتکا به گرایش های سیاسی ضد ایرانی برای مدتی قبایی برای خودش دست و پا کند اما «سونیتایش» در حد یک محصول مصرفی به سرعت از ذهن ها پاک خواهد شد.