ALL THESE SLEEPLESS NIGHTS
برش ششم از جشنواره ی بین المللی فیلم های مستند کانادا: HOT DOCS 2016
امین عظیمی
ALL THESE SLEEPLESS NIGHTS
Poland
90 min
World Showcase Section
Director(s): | Michal Marczak |
Producer(s): | Thomas Benski |
Marta Golba | |
Julia Nottingham | |
Lucas Ochoa | |
Executive Producer(s): | Katarzyna Szczerba |
Editor(s): | Dorota Wardeszkiewicz |
Writer(s): | Katarzyna Szczerba |
Michal Marczak | |
Cinematographer(s):
Website: |
Michal Marczak
http://www.allthesesleeplessnights.com/ |
یک روایت شاعرانه ، هستی شناسانه و روانکاوانه ی اول شخص در سینما؛ نمونه ای کم یاب از به کارگیری امکانات سینمای مستند برای خلق روایتی که به جای جهان بیرون در مسیر کند و کاو درونیات کاراکتر محوری اش قدم برمی دارد. از آنهایی که تنها می توان در چارچوب ِ ادبیات محض یا یک رمان قطور از میلان کوندرا یا اثری خواندنی از مارگریت دوراس سراغ اش را گرفت اما حالا در دستان یک فیلمساز جوانی به یک معجون سکرآور بدل شده که راه ِ نفوذ به ناخودآگاه مخاطب را به خوبی می شناسد.
«همه ی این شب های خواب زدگی» یک تصویرگری ناب از احساس سرگشتگی ، حیرانی و بی پناهی در جهانی است که دیگر حتی نمی تواند ایمانی به تعاریف بنیادین خود از عشق و معنای زیستن داشته باشد. ترسیمی یگانه از سبک زندگی جوانانی که به نقل از شخصیت محوری فیلم گمشده ای در زندگی دارند اما هنگامی که سعی می کنند بفهمند آن گمشده کیست یا چیست تا در مسیر پیدا کردن اش قدم بردارند تازه لحظه ی هولناک فرا می رسد چرا که آنها حتی نمی توانند به خاطر بیاورند چه چیزی را گم کرده اند و دقیقا دنبال چه هستند ؟ این حس ِ بی پایان ِ گم شدگی که البته لزوما تلخ و هولناک نیست ، تک تک ثانیه های فیلم را با ظرافت می سازد. لحظاتی که دوربین بواسطه و همراهِ این کاراکترِ محوری شروع به پرسه زدن در خیابان های خلوت و شب های لطیف ورشو می کند تا از طریق این سیر بیرونی نوعی امکان برای مکاشفه ی درونی شخصیت اصلی فراهم آورد. شهری که در شب نه تنها هولناک و تاریک نیست بلکه همچون اقیانوسی آرامش بخش امکان لذت بردن از لحظه لحظه های زندگی را فراهم می آورد.
گویی فیلم ساز می کوشد با انتخاب پرسه زنی در شب به عنوان امکانی برای پالایش روحی ، شمایل دیگری از شهر ، تمدن و انسان را بازسازی کند. پاره ای که در غیاب ِ آشفتگی و شلوغی روزمرگی فرصتی دوباره برای بازیابی و کشف است و همچون جشنی بیکران گویی تا ابدیت تداوم دارد. گرچه شادخواری های بی پایان شخصیت محوری فیلم که مدام از این میهمانی به میهمانی دیگر قدم می گذارد و فراغت بی پایان ِ او یک رویای شعف انگیز اما دست نیافتنی برای بسیاری از مخاطبان فیلم است اما حسِ خوشِ این رهایی حتی می تواند تا ساعت ها پس از تماشای فیلم در روح و جان تماشاگران باقی بماند. نوعی گمگشتگی شیرین ، سرگشتگی خواستنی و آزادی بی پایان که غوطه خوردن در آن برای همیشه ترسناک اما خواستنی است.
دوربین سیال و رهای فیلم ساز ، مکان های واقعی باشکوه و زیبای شهر و موسیقی فوق العاده گوش نواز اثر بعلاوه ی رهایی خیال انگیز کاراکترها در برابر دوربینی که کمترین حرکت حساب ناشده ای در طول فیلم دارد ، مجموعه ای دیدنی را گردهم آورده است که جایی در ورای مرز میان فیلم مستند و داستانی قرار می گیرد.
نمای پایانی فیلم شاید نوعی تلاش برای بازتاب ِ نتایج نهایی شوریدگی شبانه در میانه ی زندگی آشفته ی روزمره است . در حالی که نیمی از خیابان با خودروهایی که در ترافیک گرفتار شده اند قفل شده است و چاره ای جز بوق زدن های عبث نیست، شخصیت محوری فیلم به صورتی نمادین در مسیر مخالف همگان قدم برمی دارد و در گوشه ی دیگری شروع به رقصیدن می کند. نوعی کنش آزادی خواهانه متکی بر ریتم موسیقی ای درونی؛ و شاید این پیشنهاد نابِ فیلم در مواجهه با جهانی شتابزده و توخالی است که تنها «رقصیدن :شعرِ تن» می تواند پاسخی به تمام معناباختگی هایش باشد.