به بهانهی جایزهی نمایشنامهی اقتباسی در دهمین دورهی آثار برگزیدهی ادبیات نمایشی، به سراغ معرفی کتاب «به گزارش زنان تروا» نوشتهی مشترک نغمهی ثمینی و محمدرضایی راد رفتهایم. رضایی راد که سال گذشته قرار بود این نمایش را در سالن اصلی تئاترشهر به اجرا برود؛ پس از ممنوعالکار اعلام شدن نغمهی ثمینی، و شرط برداشتن اسم او از روی نمایش، از اجرا در سالن اصلی تئاتر شهر انصراف داد.
امسال نیز پس از دریافت این جایزه بخشی از آن را به روی صحنه خواند و آن را به دختران سرزمینمان تقدیم کرد. به گزارش زنان تروا در اصل اقتباسی است از هکاب و زنان تروا نوشتهی اوریپید. اما نویسندگان خود اذعان داشتهاند که در نگارش این متن نیم نگاهی نیز به آثار کهنتر نوشته شده از این قصه؛ یعنی زنان تروای سنکا و سارتر نیز داشتهاند.
نغمه ثمینی و محمدرضایی پیش از این نمایشنامهی اقتباسیای به نام دوشس ملفی را با یکدیگر کار کرده بودند که تجربهی اجرای موفق آن، آنها را بر ان داشت که این بار به سمت متن کمتر شناخته شدهی دیگری همچون زنان تروای اوریپید بروند. رضایی راد پس از سالها تدریس و پژوهش در زمینهی تراژدی، خود را موظف میدانست که این بار در اقتباس به سراغ یک اثر تراژدی برود. کاری که به هیچ عنوان ساده به نظر نمیرسد. در این نمایشنامه هکاب و زنان تروای اوریپید دو متن کمتر اجرا شده در جهان با هم درآمیختهاند تا اثری کاملتر و معاصرتر ارائه دهند. در به گزارش زنان تروا، خط اصلی قصه حفظ شده است اما تردیدها و دغدغههای معاصر نویسندگان نیز در هرکجای قصه که میتوانسته راه پیدا کند، بدان راه پیدا کرده است. نویسندگان در این اثر سعی کردهاند که تنفسی تنشمند و معاصرتی برسازندهی سیاست متن داشته باشند و مسائل روزگار خود را در آن بجویند.
به گزارش زنان تروا
نویسنده: نغمه ثمینی،محمد رضایی راد
ناشر: بیدگل
سال انتشار: 1402
نوبت چاپ: 2
تعداد صفحه: 126
در پایان نمایش هکاب به یک سگ تبدیل میشود و نویسندگان این تبدیل شدن انسان به حیوان را نه یک پایان استعاری بلکه آن را تحقق دقیق و عریان مفهوم شقاوت آرتو میدانند. این نهایت ایدهی شقاوت است. شقاوت بیش از حد از انسان، حیوان میسازد و هکاب نه به لحاظ استعاری بلکه به لحاظ جسمی و کاملا اشکار به سگ تبدیل میشود.
دربخشی از نمایشنامه میخوانیم:
«آگاممنون: آیا زنی تیرهبخت تر از تو وجود دارد؟
هکاب: نه مگر آن که بدبختی خود یک زن باشد. نگاه کن مرا و به عیان چهرهی فلاکت و بدبختی را ببین که اگر میتوانست شمایلی انسانوار میداشت، پس آن خود منم.
چرا از من روی میگردانی؟ نگاهم کن. کمی دور بیاست و چون پیکرنگاری مرا تماشا کن. چنان چون تندیسی تراشیده مغار درد و تیشهی رنج.
آگاممنون: این رنج سرنوشت ماست هکاب.
هکاب: نه این سرشت ماست آگاممنون. سرشت من است که مرا چون تندیس رنج بر این خاک نشانده و این سرشت توست که قادر نیست خون خشکیدهی دخترکت را از دستانت پاک کند و تو را میکشاند تا خوابگاه شهبانویت. و این سرشت جانورخوی آن وحشی تراسی است که او را به اینجا کشانده تا با لاشهاش دیدار کند.»
دربارهی نویسندگان:
محمدرضایی راد در سال 1345 در محلهی بیستون رشت به دنیا آمد. او تئاتر را به صورت جدی از دورهی نوجوانی در کانون پرورش فکری کودکان آغاز کرد و در نمایشهایی به ایفای نقش پرداخت. فیلمنامههای او تاکنون جوایز زیادی دریافت کردهاند که از جملهی آن میتوان به جایزهی بالن نقرهای جشنواره سه قاره نانت فرانسه برای فیلمنامهی فیلم کودک و سرباز اشاره کرد. از نمایشنامههای به قلم او میتوان به «فرشتهی تاریخ»، «فعل»، «گزارشخواب»، «رقصی چنین» و… اشاره کرد که همگی آنها در انتشارات بیدگل به چاپ رسیده است.
نغمهثمینی در 15 خرداد 1351 در تهران به دنیا آمد. او کارشناسی و کارشناسی ارشد خود در رشتهی سینما را از دانشگاه تهران، و دکترای خود در رشتهی پژوهش هنر را از دانشگاه تربیت مدرس کسب کرده است و سالهای متمادی را مشغول تدریس در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده است.
نغمه ثمینی از سال ۱۳۷۱، وارد عرصه نمایشنامهنویسی تئاتر ایران شد. نمایشنامههای موفق بسیاری از جمله نمایشهای «شکلک»، «خواب در فنجان خالی»، «تلخ بازی قمر در عقرب»، «متولد هزار و سیصد و شصت و یک» و«اسبهای آسمان خاکستر میبارند» را نوشت که در ایران منتشر و به روی صحنه رفتهاند.