مجله تیتر: چه این شما هستید که بیشترین سود را میبرد یا شخص دیگری، از وارد شدن به هیچ چیز نترسید. یکی از بهترین احساسات دنیا از دست دادن وابستگی به خودتان است. بخش زیادی از زمان ما صرف تمرکز بر خود می شود. اگر این کار را انجام دهم چه اتفاقی می افتد؟ یا آن کار را انجام دهم چه اتفاقی می افتد؟ شک، ترس، خود قضاوتی، قضاوت دیگران علیه خودمان، برنامه ریزی، طرح ریزی و بسیاری موارد دیگر که خودتان می دانید. با این حال یک تناقض وجود دارد: تمام این تمرکز بر خود برای خودمان خیلی خوب نیست. مطالعات نشان می دهد که توجه بیش از حد بر خود با افسردگی بالینی، اختلالات شخصیتی و اضطراب مرتبط است.
از سوی دیگر، رها شدن از چنین وابستگی شدید به خود، نشانه جریان یافتن یا تمرکز است. از دست دادن خود نیز هدف اکثر رشته های معنوی (و ورزشکاران و خلاقان) است. هر چه بیشتر خودتان را فراموش کنید، احساس بهتری خواهید داشت، بهتر عمل خواهید کرد و بهتر خواهید بود.
متأسفانه، اخلاق مداری امروزه باعث ترویج تمرکز بر خود می شود. به عنوان مثال می توان به رسانه های اجتماعی اشاره کرد. اهمیت کاذب ایجاد یک “برند شخصی”؛ یا جریانات جدید خودسازی و عزت نفس (self-improvement and self-esteem movements). به نظر می رسد بیش از هر زمان دیگری، ایده یک خود مجزا به ما فروخته می شود. این یک تله است. در حالی که تعداد انگشت شماری راه برای خروج وجود دارد، اینجا می خواهیم به طور خلاصه دو مورد از قابل اعتمادترین آنها را بررسی کنیم.
در هر کاری دنبال تبحر و تسلط باشید.
بیش از 2000 سال پیش، ارسطو در کتاب خود نوشت که بخش جدایی ناپذیر یک زندگی معنادار، کوشش برای arête یا چیزی است که امروزه میتوانیم آن را استادی و یا تبحر و تسلط بنامیم. با این حال، ارسطو خاطرنشان کرد که دستیابی به آرت – چه با وقف خود به یک اثر هنری، عقلی یا ورزشی – همیشه خوشایند نیست: او نوشت: «زندگی با فضیلت مستلزم تلاش است و شامل تفریحی نیست.” اما او همچنین نوشت که در چنین اعمال فضیلتآمیزی – آسیبپذیر کردن خود و دادن همه چیز – است که ما خود را غرق می کنیم و رهایی می یابیم.
قرنها بعد، دانیل پینک نویسنده، در کتاب بسیار محبوب خود به نام Drive، کتابی که موضوع اصلی اش درباره چیزهایی است که مردم را وادار میکند، مورد مشابهی را مطرح میکند: پینک مینویسد: «تسلط، درد است». با این حال، مانند ارسطو، پینک نیز استدلال میکند که یافتن تبحر و استادی, کاری ارزشمند است، در واقع رسیدن به جایگاه استادی, جایزه درگیر شدن در چالشی سخت و اختیاری است و غرق کردن خود در انجام آن کار برای رسیدن به نقطه مورد نظر.
برای مطالعه ای که در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی منتشر شده است، خانم کارول ریف، روانشناس، بیش از 300 مرد و زن را مورد بررسی قرار داد تا بتواند عوامل رضایت از زندگی را شناسایی کند. او دریافت که افرادی که «احساس رشد مداوم» دارند و خود را «در حال رشد و گسترش» میدانند، در ارزیابی رضایت از زندگی و عزتنفس بیشتر از افرادی که چنین احساسی ندارند، امتیاز بالایی کسب میکنند. تحقیقات دیگر نشان میدهد که وقتی افراد به خاطر خود آن فعالیت – و نه برای نوعی پاداش خارجی، مانند پول یا شهرت یا فالوورهای اینستاگرام – خود را غرق یک فعالیت می کنند، تمایل دارند بهزیستی و رضایتمندی بلندمدتی را گزارش کنند.
تلاش برای تبحر و استادی بر یک صنعت ممکن است ذاتاً خودخواهانه به نظر برسد، اما اینطور نیست. در مصاحبه با بیش از 100 دانشمند، هنرمند، و دیگر افراد خلاق بسیار کارآمد، Mihaly Csikszentmihalyi (روانشناس) کشف کرد که بسیاری از آنها دقیقاً به این دلیل که خود را در راه رسیدن به هدف غرق کردند یا به این دلیل که خود را تسلیم جریان کشف و شهود برای رسیدن به هدف کردند، به معنای زندگی واقعی پی برده اند.
در واقع خود کار و موضوع نیاز ندارد که در ذات مهم و خاص باشد. برای برخی ممکن است دویدن، برای برخی دیگر مجسمه سازی، آشپزی یا نواختن ویولن سل باشد. مهم این است که شما به سنتهای این صنعت احترام بگذارید، پیشرفت طولانیمدت را در آن دنبال کنید، و نه به خاطر بالا بردن خود (یعنی تقویت نفس) بلکه به خاطر فراتر رفتن از مفهوم خود, در آن مسیر حرکت کنید. در کل شما می خواهید “خود” خودتان را با استفاده از این کار ابراز کنید و در عین حال از “خود” خودتان در جریان این مسیر رهایی یابید.
اگرچه برخی ممکن است بگویند که دنبال کردن این نوع تبحر و استادی خودخواهانه است، اما گروه بزرگی از اندیشمندان خلاف آن را استدلال می کنند. این گروه می گویند که هرگز فردی ر اندیده اند که, به دنبال مهارت باشد، به حرفه خود توجه زیادی داشته باشد و عمیقاً به آن اهمیت دهد، که شخصا فردی خوب و اخلاق مدار نباشد. بهعلاوه، هر آنچه که آنها ایجاد میکنند، در نهایت به بسیاری از افراد دیگر کمک میکند.
مهربان باشید.
به همان اندازه که وقف خود برای یافتن تبحر و استادی معنادار است، وقف مستقیم خود برای کمک به دیگران شاید حتی قدرتمندتر باشد. (البته، این دو از هم جدا نیستند.) یکی از برجسته ترین محققین شادی جهان، سونیا لیوبومیرسکی، می گوید که تحقیقات او همچنان نشان می دهد که یکی از بهترین راه ها برای تقویت شادی و معنا، انجام اعمال محبت آمیز است. مانند کار داوطلبانه، راهنمایی، مربیگری، یا حتی نوشتن نامه تشکر برای کسی. او میگوید وقتی افراد در این فعالیتها شرکت میکنند، احساسات مثبت بیشتری را هم بلافاصله و هم در طول زمان درخود احساس میکنند.
مجموعهای از مطالعات اخیر که در مجله روانشناسی مثبت با عنوان « اجتماعی بودن, معنای زندگی را بهبود می بخشد» منتشر شده است که این موضوع را تایید میکند. روانشناس داریل ون تونگرن و همکارانش از بیش از 400 شرکت کننده پرسیدند که چقدر در تلاش های نوع دوستانه شرکت می کنند. سپس از آنها پرسیدند که زندگی آنها چقدر معنادار است. کسانی که نوع دوست تر بودند، معنای بیشتری را در زندگی خود گزارش کردند.
سپس، ون تونگرن یک آزمایش با کنترل بر روی نمونه ها انجام داد: یعنی، او گروهی از افراد را تحت نظر گرفت، میزان حساسیت و ادراک (sense of meaning) آنها را در ابتدا اندازهگیری کرد، و سپس به نیمی از شرکتکنندگان دستور داد که در اعمال نوع دوستانه شرکت کنند و به نیمی دیگر گفت که این کار را انجام ندهند. شرکتکنندگانی که در اعمال نوعدوستانه شرکت کردند، افزایش حساسیت و ادراک بیشتری را در مقایسه با کسانی که انجام ندادند، گزارش کردند، که نشان میدهد یک رابطه علّی وجود دارد. اعمال محبت آمیز نه تنها با حساسیت و ادراک مرتبط است، بلکه پیش زمینه ای برای ایجاد ادراک می شود.
اگرچه مکانیسم دقیقی که انجام اعمال محبت آمیز باعث افزایش ادراک می شود ناشناخته است، محققان حدس می زنند که انجام این کار باعث می شود احساس کنیم بیشتر با جامعه ارتباط داریم و ریشه در آن داریم. علاوه بر این، انجام کارهای خوب برای دیگران، هدفی را به ما می دهد که فراتر از خودمان است و فرصتی برای کمک به یک هدف بزرگ – که هر دو با افزایش حساسیت و ادراک همراه هستند.
در دنیای امروز همه چیز در مورد رفع سریع مسائل، اقدامات مهم و خشم است. با این حال، طبق علم و سنت های حکمت دیرینه، کلیدهای یک زندگی خوب دقیقا برعکس است.