هیچ وقت با تنهایی مشکلی نداشتم
گفتگو با کیانوش سعادتی، عکاس مستند
__ باور کردن اینکه تنهای به دنیا آمدیم و تنها از دنیا می رویم, گفتگو با کیانوش سعادتی، عکاس آژانس NVP در باب کار در دوران کرونا.
شاید باورش برای خیلی ها سخت و یا حتی عجیب باشد اما دوران کرونا با همه سختی هایی که داشت برای برخی از آدم ها خیلی هم خوب و پربار بوده است؛ این گفته بیشتر در مورد افراد درونگرایی که با تنهایی مشکلی ندارند و تا قبل از کرونا هم خیلی زندگی شلوغ و پرهیاهویی نداشتند صدق میکند. کیانوش سعادتی، عکاس گرگانی هم جزو همین دسته از آدمهاست که خیلی با دوران کرونا مشکلی نداشته است و به گفته خودش با اینکه چند نفر از نزدیکانش را به خاطر کرونا از دست داده اما این دوران برای او خیلی هم سخت نگذشت.
سعادتی، در ایام کرونا دو مجموعه عکس از دستفروشان خیابانی در کوچه پس کوچه های گرگان و کار کردن خانم های هنرمند آماده کرد و به آژانس عکس NVP تحویل داد تا در پروژه «قدم زدن روی تیغ» حضور داشته باشد.
سعادتی درباره ایام کرونا و چگونه مواجه شدن با آن گفت: در همان ابتدای شیوع ویروس کرونا، زن عموی من که همسایه مان هم بود بخاطر کرونا درگذشت و به خاطر نزدیکی ارتباطی و مسافتی که با ما داشت، خیلی زیاد درگیر پروتکل های بهداشتی شدیم و ترس خیلی عجیبی خانواده ما را گرفت. پس از این اتفاق دستورالعمل های بهداشتی را با وسواس بیشتری دنبال می کردیم و هربار که مادرم می خواست برای خرید مایحتاج خانه بیرون برود او را همراهی می کردم و شرایط اقتصادی و کسب و کار مردم خیلی نظرم را جلب کرد. در همین ایام متوجه شدم که بازارچه های محلی و هفتگی مثل دوشنبه بازار، سه شنبه بازار و .. همگی تعطیل شدند و فروشندگان آنها اجازه ندارند که بساط کنند به همین خاطر فروشندگان این بازارچه ها و دستفروش ها شبها در کوچه و پس کوچه های مختلف شهرگرگان بساط می کردند و تا 3-4 صبح می ماندند تا بلکه اجناسشان فروش برود و بتوانند زندگی خود را بچرخانند. اگرچه فروششان خیلی پائین و کم بود.
وی ادامه داد: عکاسی از این مجموعه خیلی برایم سخت بود چون در همان ابتدای شیوع ویروس، شایعه شده بود که خوردن الکل مانع ابتلا به کرونا می شود و خب من شبها در خیابان آدم های مست زیادی را می دیدم که گاها برای من هم مشکل ایجاد می کردند یا اینکه مثلا با این دستفروش ها برخورد می شد که بساطشان را جمع کنند و اینها هرشب ثابت یکجا نمی ماندند ودائم جای خودشان را عوض می کردند. نکته ای که بنظرم به عکس ها معنا داده این است که من باهرکدام از این فروشندگان جداگانه گفتگو کردم و در واقع این عکس ها هرکدام داستان خودش را دارد؛ ضمن اینکه تمام عکس های این مجموعه در شب و با نور شب گرفته شده است.
این عکاس جوان اضافه کرد: در یکی از شبهایی که برای عکاسی رفته بودم، با خانمی صحبت و از او عکاسی کردم که شبها با تاکسی می آمد بساط لباس زیر فروشی ش را پهن می کرد و بعد ساعت 3-4 صبح جمع می کرد و می رفت خانه ش. پس از گفتگو با او ذهنم مشغول خانم هایی شد که به دلیل مشکلات و تنگناهای اقتصادی مجبورند کار کنند و به واسطه دوستان و آشنایان هنرمندی که داشتم تصمیم گرفتم در یک پروژه دیگر به عکاسی از خانم های هنرمند که کارهای مختلف هنری مثل آموزش موسیقی یا سفالگری انجام می دهند بپردازم. خیلی از این خانم ها در همین ایام مبتلا به کرونا شدند و شاگردانشان مجبور بودند کارهای آنها را انجام دهند. عمده کلاس هایشان هم یا در خانه خودشان و یا به صورت آنلاین برگزار می شد. چند نفرشان هم به صورت غیررسمی و غیرقانونی در آموزشگاه می رفتند و کلاس های خود را با سخت ترین پروتکل های بهداشتی مثل ماسک، شیلد و. … برگزار می کردند. به این ترتیب نتیجه پروژه م شد مجموعهای از خانم های هنرمند که در ایام کرونا هم می بایست کار می کردند.
سعادتی درباره حس و حال خودش در این ایام گفت: من هیچ وقت با تنهایی مشکلی نداشتم و با اینکه دوستان بسیار زیادی دارم ولی دوست صمیمی ندارم. حتی خیلی ها فکر می کنند من افسرده م ولی واقعیتش اصلا اینطور نیست و من فقط تنهایی را به بودن در جمع ترجیح می دهم و به همین خاطر هم، این ایام خیلی برایم سخت نگذشت چون من تقریبا همیشه زندگیم شبیه این دوران کرونا بوده و هست و شیوه زندگی کردنم تغییر آنچنانی نکرد. در این ایام خیلی زیاد به تنهایی و تماشای آدم ها پرداختم و به این فکر می کردم که انسان چقدر موجود تنهایی است و بیشتر از همیشه به این واقعیت فکر کردم که آدم تنها به دنیا می آید و تنها از دنیا می رود. از طرفی دیدن و دنبال کردن زندگی کسانی که همیشه شلوغ و درگردش و مهمانی بودند و حالا بخاطر کرونا خانه نشین شده بودند برایم جذاب بود و از طریق اینستاگرام آنها را می دیدم که چگونه این ایام را می گذرانند؛ برای خودم این کار شبیه منظره ای بود که در دور دست نشسته باشم و مردم را نگاه کنم.
پروژه های عکاسی شده توسط با کیانوش سعادتی برای پروژه قدم زدن روی تیغ
دستفروش ها زنان و تدریس هنر در دوران کرونا