چگونه در هر مرحله از زندگی خود به یادگیری ادامه دهید
نیازهای محیطی - بخش دوم
مینا رحیمی – مجله تیتر: یادگیری یک تلاش مادام العمر است. اما این تلاش در طول زندگی شما یکسان نیست. مغز شما در طول زمان تغییر می کند و محیط اجتماعی و فیزیکی شما نیز تغییر می کند. با این حال، در هر مرحله از زندگی، شش عامل فیزیکی و محیطی برای یادگیری بسیار مهم هستند – خواب. ورزش؛ رژیم غذایی؛ حمایت از سلامت جسمی و روانی؛ فرصت های تسلط؛ و ایمنی به شکست.
یاداوری
نیازهای فیزیکی
- خواب: اثرات خواب بر یادگیری مستقیم و فوری است. خواب برای فرآیندهای یادگیری، حافظه، قضاوت و بینش بسیار مهم است که باید در هر طرح آموزشی یا پروژه خلاقانه ای لحاظ شود.
- ورزش: ورزش باعث بهبود خلق و خو، تصمیم گیری و سایر عملکردهای روانی می شود که یادگیری و توانایی استفاده از آموخته ها را تسهیل می کند. تمرینات قدرتی، هوازی و تعادلی/کنترلی مانند یوگا و تای چی همگی مفید هستند.
- رژیم غذایی سالم برای قلب: مکانیسمها در اینجا به خوبی شناخته نشدهاند، اما مجموعهای از شواهد اثرات چشمگیر یک رژیم غذایی سالم برای قلب را بر عملکرد شناختی، بهویژه در سنین بالاتر نشان میدهند.
نیازهای محیطی
حمایت از سلامت جسمی و روانی: اگر محیط یک فرد رفاه او را حمایت نکند، ظرفیت یادگیری او کاهش می یابد. اصول اولیه شامل غذای با کیفیت، مراقبت های بهداشتی، فضا و زمان برای ورزش و خواب، و همچنین هنجارهای اجتماعی عادات سالم و در صورت نیاز کمک های عملی را تشویق می کند.
فرصت هایی برای تسلط: تجربه و تسلط به مردم می آموزد که می توانند یاد بگیرند. در این صورت؛ حالت اولیه درماندگی یا سردرگمی در مواجهه با یک چالش جدید از بین می رود و شایستگی جایگزین آن می شود. بنابراین، یک محیط یادگیری سالم، فرصتهای فراوان و متنوعی را برای افراد فراهم میکند تا تسلط را تجربه کنند.
ایمنی شکست: هیچ کس در هیچ چیز بدون برخی اشتباهات اولیه به تسلط دست نمی یابد. یادگیری ناگزیر شامل اشتباه کردن، طولانی شدن بیش از حد، فراموش کردن چیزهای کلیدی و انتخاب های ضعیف است. چنانچه این تجربیات تنبیه شوند یا شرم آور شوند، همانطور که تحقیقات گسترده توسط همکار ما امی ادمونسون نشان داده است، یادگیری با مشکل مواجه خواهد شد. محیطی که یادگیری را ترویج میکند محیطی است که اشتباهات ناشی از یادگیری یا آزمایشهای ارزشمند را مورد بیاعتنایی قرار میدهد و حتی از آنها تجلیل میکند.
در اینجا نحوه استفاده از عوامل کلیدی در هر مرحله از زندگی آورده شده است.
بزرگسالی تثبیت شده (45-60):
آنقدر بزرگ نشوید که شکست نخورید.
در این مرحله، کاهشی اجتناب ناپذیر وجود دارد. سرعت حافظه و پردازش آن چیزی نیست که قبلا در زندگی بود. با این حال، خرد و دانش انباشته شده بسیار بالا است، که می تواند در موقعیت های زندگی واقعی جبران کند. پیری موفقیت آمیز به معنای ایجاد این معاوضه ها و فهمیدن چگونگی “هوشمندانه کار کردن” با استفاده از تشخیص الگو، چندین دهه تجربه، کمک های خارجی و شبکه های شخصی است. این مرحله ای است که منابع انباشته شده در مراحل اولیه زندگی -عادات سالم، روابط متنوع، تخصص، خودآگاهی- واقعاً اهمیت پیدا می کنند.
با نقاط قوت خود بازی کنید، اما آن را با امتحان کردن چیزهای جدید، ریسک کردن و جسارت شکست خوردن متعادل کنید. اگر در این سن از منطقه صلاحیت/راحتی خود عبور نکنید، آن منطقه ناگزیر منقبض خواهد شد. چالش این مرحله این است که از فریب خرد خود اجتناب کنید و برای شکست وقت بگذارید.
نکاتی برای بزرگسالی تثبیت شده
بزرگسالان تثبیت شده معمولاً نگران «تولید» یا بازپرداخت به نسل بعدی هستند – پرورش موفقیتآمیز فرزندانشان، تدریس یا راهنمایی در محل کار، مشارکت سیاسی یا اجتماعی و مواردی از این دست. روش مولد خود را به عنوان منبع معنا و یادگیری پیدا کنید. به دنبال روابط رسمی یا غیررسمی معکوس یا دو طرفه با افراد جوان باشید.
تمرینات قدرتی و هوازی به طور فزاینده ای برای عملکرد شناختی و بهزیستی عاطفی اهمیت پیدا می کند (که مستقیماً بر توانایی عملی کردن آموخته ها تأثیر می گذارد). هنوز برای شروع این عادت دیر نیست. اگر یک ورزشکار معمولی هستید، به فکر تغییر برنامه های روزمره خود برای ایجاد تازگی باشید.
در صورت امکان، در این مرحله یک ارزیابی عصبروانشناختی انجام دهید تا پایهای از “شرایط عادی” شخصی خود را بیابید. در صورت داشتن این مورد، هر گونه اختلال مرتبط با سن یا آسیب بعدی می تواند با دقت بیشتری ارزیابی شود.
اواخر بزرگسالی (60+):
هرس و پیوند
مردم طولانی تر زندگی می کنند، کار می کنند و یاد می گیرند. با این حال، پیری ضرر دارد. مکانیسم های بیولوژیکی یادگیری (توجه، حافظه، استدلال، عملکرد اجرایی) به طور طبیعی کاهش می یابد.
انگیزه نیز با افزایش سن تغییر می کند. بزرگسالان اولیه به دنبال تازگی سوق داده می شوند، بزرگسالان در اواخر بزرگسالی نه. بزرگسالان در اواخر بزرگسالی که به تجربیات جدید علاقه مند هستند – به ویژه افرادی که به یادگیری مهارت های جدید و پردازش اطلاعات جدید اهمیت می دهند – نسبت به همسالانی که این کار را نمی کنند، زوال شناختی کمتری دارند. با این حال، لازم نیست این یادگیری آکادمیک یا حرفه ای باشد – خرد، بهبود مهارت های اجتماعی، خودشناسی نیز اهداف یادگیری هستند. افراد در این سن بیشتر از اهداف شخصی و عاطفی انگیزه می گیرند تا موفقیت.
این تغییر انگیزشی در نیروی کار خود را نشان می دهد، جایی که بزرگسالان اولیه و بزرگسالان در اواخر بزرگسالی به معنا و جامعه پذیری اهمیت می دهند تا پول یا موقعیت. برای جوانان، این نشان دهنده اهمیت گروه همسالان و توسعه هویت است. برای بزرگسالان مسنتر، چالش اصلی این مرحله از زندگی را منعکس میکند – کاهش همه تعهدات و نقشها به جز حیاتیترین و پر ارزشترین نقشها و ترکیب آن نقشها تا حد امکان. هرس و پیوند!
نکاتی برای اواخر بزرگسالی
یکی از بهترین راهها برای هرس و پیوند، ترکیب ورزش بدنی با فعالیت ذهنی است – بازی، رقص، تای چی، «حمام کردن در جنگل». درگیر کردن ذهن و بدن به طور همزمان اثری چند برابری دارد.
کلیشه های منفی از سالمندی و افراد مسن را، هم از طرف جامعه و هم هر گونه باور درونی که ممکن است داشته باشید، تغییر دهید.
به برنامه ریزی فعالیت ها و پروژه های آینده ادامه دهید. لازم نیست کارهای بزرگ و جاه طلبانه باشند، اما حس حرکت رو به جلو معنادار در زندگی بسیار مهم است.
در صورت تمایل در نوستالژی فعال افراط کنید. شما یک عمر فرصت دارید که به گذشته نگاه کنید. دوباره با دوستان قدیمی خود ارتباط برقرار کنید، در مورد تاریخچه خانواده خود تحقیق کنید، یک سرگرمی از دوران جوانی خود را از سر بگیرید. انباشت دانش شما در این مرحله می تواند به ایده های واقعاً چشمگیر و بدیع منجر شود.
بازیهای رایانهای «آموزش مغز» ممکن است مغز شما را سرگرم کند، اما عملکرد شناختی را بهبود نمیبخشد. در مقابل، نشان داده شده است که آموزش ذهن آگاهی و مدیتیشن هم عملکرد فکری و هم اتصال عصبی (یعنی آناتومی واقعی مغز) را بهبود می بخشد.
جمع بندی
یادگیری مستمر یک جنبه اصلی از زندگی ما به عنوان یک گونه است. یادگیری برای بدن، مغز و جوامع ما مفید است.
توسعه صلاحیتهای حرفهای عینی و مهارتهای اساسیتر و گستردهتر انسان بودن، مستلزم کنترل بر یادگیری در زندگیتان است. این فرآیند باید هم پیشگیرانه باشد (تصمیم گیری کنید که چه مهارت ها و دانشی را می خواهید توسعه دهید و برنامه ای برای انجام آن ایجاد کنید) و هم به صورت گذشته نگر (با انعکاس تجربیات و مشاهدات خود و گرفتن درس از آنها).
یادگیری نه تنها یک فعالیت مادام العمر است، بلکه یادگیری برای یادگیری نیز یک فعالیت است. مغز شما دهه به دهه یکسان نیست. اولویتها، برنامهریزی، نقشهای اجتماعی، سلامت جسمانی شما نیز اینگونه نیستند. هر مرحله دارای چالش های جدید و مزایای جدید است. با این حال، در کل، دو چیز در مورد یادگیری صادق است و همیشه خواهد بود: هر کسی می تواند در هر چیزی بهتر شود. هزینه بهبود، شکست است.